2 علم غذا شناسى - الگوهای رفتاری امام علی (علیه السلام) و علم و هنر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

الگوهای رفتاری امام علی (علیه السلام) و علم و هنر - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 علم غذا شناسى

امام على عليه السلام نسبت به غذاها و پرهيز از اسراف در انواع خوراكى ها، در نامه 45 فرمود:

وَإِنَّمَا هِيَ نَفْسِي اءَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَاءْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الاَْكْبَرِ، وَتَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ. وَلَوْ شِئْتُ لاَ هْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ، إِلَى مُصَفَّى هذَا الْعَسَلِ، وَلُبَابِ هذَا الْقَمْحِ، وَنَسَائِجِ هذَا الْقَزِّ.

وَلكِنْ هَيْهَاتَ اءَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ، وَيَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الاَْطْعِمَةِ وَلَعَلَّ بِالْحِجَازِ اءَوِ الَْيمَامَةِ مَنْ لاَ طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ، وَلاَ عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ اءَوْ اءَبَيْتَ مِبْطَانا وَحَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَاءَكْبَادٌ حَرَّى، اءَوْ اءَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ:

وَحَسْبُكَ دَاءً اءَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ وَحَوْلَكَ اءَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ!

اءَاءَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِاءَنْ يُقَالَ: هذَا اءَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ؟!

وَلاَ اءُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ، اءَوْ اءَكُونَ اءُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ! فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي اءَكْلُ الطَّيِّبَاتِ، كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ، هَمُّهَا عَلَفُهَا، اءَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا، تَكْتَرِشُ مِنْ اءَعْلاَ فِهَا، وَتَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا، اءَوْ اءُتْرَكَ سُدًى، اءَوْ اءُهْمَلَ عَابِثا، اءَوْ اءَجُرَّ حَبْلَ الضَّلاَ لَةِ، اءَوْ اءَعْتَسِفَ طَرِيقَ الْمَتَاهَةِ! وَكَاءَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ: «إِذَا كَانَ هذَا قُوتُ ابْنِ اءَبِي طَالِبٍ، فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الاَْقْرَانِ، وَمُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ». اءَلاَ وَإِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ اءَصْلَبُ عُودا، وَالرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ اءَرَقُّ جُلُودا، وَالنَّابِتَاتِ العِذْيَةَ اءَقْوَى وَقُودا، وَاءَبْطَاءُ خُمُودا. وَاءَنَا مِنْ رَسُولِ اللّهِ كَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ، وَالذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ. وَاللّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِي لَمَا وَلَّيْتُ عَنْهَا، وَلَوْ اءَمْكَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَيْهَا.

وَسَاءَجْهَدُ فِي اءَنْ اءُطَهِّرَ الاَْرْضَ مِنْ هذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ، وَالْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ، حَتَّى تَخْرُجَ الْمَدَرَةُ مِنْ بَيْنِ حَبِّ الْحَصِيدِ. (154)

«من نفس خود را با پرهيزكارى مى پرورانم، تا در روزقيامت كه هراسناكترين روزهاست در اءمان، و در لغزشگاههاى آن ثابت قدم باشد. من اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته هاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وادارد كه طعام هاى لذيذ برگزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكمهايى كه از گرسنگى به پُشت چسبيده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، يا چنان باشم كه شاعر گفت:

«اين درد تو را بس كه شب را با شكم سير بخوابى».

«و در اطراف تو شكمهايى گرسنه و به پشت چسبيده باشد».

آيا به همين رضايت دهم كه مرا اميرالمؤمنين عليه السلام خوانند؟ و در تلخى هاى روزگار با مردم شريك نباشم؟ و در سختى هاى زندگى الگوى آنان نگردم؟ آفريده نشده ام كه غذاهاى لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد، چونان حيوان پروارى كه تمام همّت او علف، و يا چون حيوان رها شده كه شغلش چريدن و پركردن شكم بوده، و از آينده خود بى خبر است.

آيا مرا بيهوده آفريدند؟ آيا مرا به بازى گرفته اند؟ آيا ريسمان گمراهى در دست گيرم؟ و يا در راه سرگردانى قدم بگذارم؟ گويا مى شنوم كه شخصى از شما مى گويد:

«اگر غذاى فرزند ابيطالب همين است، پس سُستى او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان باز مانده است».

آگاه باشيد! درختان بيابانى، چوبشان سخت تر، امّا درختان كناره جويبار را پوست نازك تر است، درختان بيابانى كه با باران سيراب مى شوند آتش چوبشان شعله ورتر و پر دوام تر است من و رسول خدا صلّى الله عليه وآله چونان روشنايى يك چراغيم، يا چون آرنج به يك بازو پيوسته، به خدا سوگند! اگر اعراب در نبرد با من پشت به پشت يكديگر بدهند، از آن روى برنتابم، و اگر فرصت داشته باشم به پيكار همه مى شتابم، و تلاش مى كنم كه زمين را از اين شخص «معاويه» مسخ شده، و اين جسم كج انديش، پاك سازم تا سنگ وشن از ميان دانه ها جدا گردد.»

/ 248