كار دوّم «ابوالاسود»، آن بود كه علم نحو را به جمعى تعليم نمود، كه از جمله آنها دانشمندان زير مى باشند:1 سه فرزندش عطاء و ابوالحارث و ابوحرب2 و عنبسة بن معدان مشهور به الفيل و ميمون بن الاقرن و عبدالرحمن بن هرمز و يحيى بن عاصم و نصر بن عاصم كه از طبقه اوّل علماء «نحو» مى باشند.3 و از طبقه دوّم عبداللّه بن اسحاق الحضرمى و عيسى بن عمر الثقفى و ابو عمرو بن العلاءالحارثى بوده اند كه علم نحو را از يحيى بن يعمر فرا گرفتند4 و از طبقه سوّم خليل بن احمد فراهيدى بوده است.قواعد علم نحو كه وصىّ پيامبر، حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام تنظيم و تعليم فرمود اينچنين منتشر شد.در نتيجه هر كس علم نحو را مى آموخت قرآن و ديگر متون را مى توانست بدون اعراب گذارى هم صحيح بخواند.اگر تلاش فرهنگى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نبود چگونه مى شد از قرآن و حديث پيامبر، معارف اسلام را استفاده كرد؟خداوند وصىّ پيامبر (على عليه السلام) را يارى كرد تا در وقت مناسب (دهه چهارم از هجرت) علم نحو را تنظيم و تعليم نمايد و به شاگرد خود (ابوالاسود) بياموزد.و از آنجا كه نشر اين علم در كشور پهناور اسلام جز با نيروى حكومت، امكان پذير نبود،پروردگار عالم چنين پيش آورد كه «زياد» از «ابوالاسود» بخواهد تا علم نحو را كه او از استادش، حضرت على عليه السلام فراگرفته بود به ديگران تعليم دهد.و اين علم به واسطه دستگاه حكومت دشمنِ حضرت على عليه السلام در كشور پهناور اسلام نشر شود و به اين وسيله، فهم لغت عرب عصر پيامبر، براى همه آسان گردد و امروزه ميليون ها مسلمان قرآن را آنچنانكه بر پيامبر صلّى الله عليه وآله نازل شده است، بخوانند، و نه تنها ساكنين جزيرةُ العرب، زبان عربى را فراموش نكرده اند، بلكه اين زبان، زبان ديگر ملل چون آفريقا و اروپا شد.