اعتراف اساتيد فن ادب و بلاغت به عظمت كلام امام عليه السلام - الگوهای رفتاری امام علی (علیه السلام) و علم و هنر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

الگوهای رفتاری امام علی (علیه السلام) و علم و هنر - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعتراف اساتيد فن ادب و بلاغت به عظمت كلام امام عليه السلام

سيّد رضىّ تدوين كننده نهج البلاغه در رابطه با ارزش ها و عظمت سخنان حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مى گويد:

«سخنان آن حضرت دربردارنده عجايب بلاغت و شگفتى هاى فصاحت و گوهرهاى ادبيّات عرب و مطالب ارزشمندى در رابطه با مسائل دينى و دنيوى است كه دين همه از امتيازات، در هيچ كلامى جمع نشده و اينگونه سخنان جامع در هيچ كتابى گرد نيامده است، زيرا امام على عليه السلام يگانه سرچشمه فصاحت و منشاء و ماءخذ بلاغت است كه رموز بلاغت از آن بزرگوار آشكار شد، و آئين و راه و رسم فصاحت از او گرفته شده است و هر گوينده سخن پرورى از روش او پيروى كرده باشد و هر واعظ بليغى از سخنان آن حضرت كمك و يارى طلبيده است، خود در ميدان سخنورى گُوى سبقت را ربوده است». (388)

و همچنين مى گويد:

كانَ اميرالمُؤمِنين عليه السلام مَشرَعُ الفَصاحة و مُورِدِها...

«اميرالمؤمنين على عليه السلام سرچشمه فصاحت و ريشه و زادگاه بلاغت است، اسرار مستور بلاغت از وجود او ظاهر گشت و قوانين آن از او گرفته شد، هرگوينده سخنورى از او پيروى كرد و هر واعظ سخن شناسى از سخن او مدد گرفت، امّا به او نرسيدند و از او عقب مانده اند، زيرا كه بر كلام امام على عليه السلام نشانه هاى دانش الهى و بوى عطر آگين سخنان رسول خدا صلّى الله عليه وآله موجود است». (389)

حسين نائل مرصفى استاد فنّ بلاغت و بيان در دانشكده دارالعلوم مصر، و يكى از مدرّسين دانشگاه الازهر مصر، در شرحى كه بر نهج البلاغه نوشته است به تمام معيارها و جاذبه هاى ياد شده در كلمات ابن ابى الحديد اعتراف كرد و افزود كه:

«نهج البلاغه كتابى است كه خداوند آن را دليل روشنى قرار داد تا ثابت كند كه على عليه السلام بهترين شاهد زنده نورانيّت و پرتو بخش قرآن و حكمت و دانش و هدايت و اعجاز و فصاحت آن كتاب آسمانى است، آيات و نشانه هاى حكمت ارزنده و قوانين صحيح سياست و پندهاى روشن و دلنشين برهان گويا و استوارى كه على عليه السلام در اين كتاب آورد، خود دليل فضيلت ما فوق تصوّر و بهترين آثار يك پيشواى بحقّ است كه هيچ يك از حكماى بزرگ و فلاسفه عالى مقام و نوابغ روزگار نظير آنرا نياورده اند». (390)

دانشمند مسيحى به نام نُوسيسيان مى گويد:

«اگر امام على عليه السلام اين خطيب با عظمت و اين گوينده زبر دست امروز در همين عصر ما بر منبر كوفه مى نشست، شما مى ديديد كه مسجد كوفه با اين همه وسعت از مردم مغرب زمين و دانشمندان جهان براى استفاده از درياى خروشان علم على عليه السلام موج مى زند». (391)

عبدالحميد بن يحيى يكى از سخنوران مشهور، رمز موفّقيّت خود را نهج البلاغه معرّفى مى كند و مى گويد:

«من 70 خطبه از خطبه هاى نهج البلاغه امام على عليه السلام را حفظ كردم كه مانند چشمه ساران هميشه جارى در وجودم همواره حركت آفرين و فيض بخش مى باشند».

عبدالحميد كه در فنّ نويسندگى در عرب ضرب المثل بود و درباره او گفته اند، نويسندگى با عبدالحميد آغاز شد و در اوائل قرن دوّم هجرى مى زيسته است.

از او پرسيدند:

چه چيز تو را به اين پايه از فصاحت و بلاغت رساند؟

جواب داد:

حِفظُ كَلامِ الاَْصلَعْ

«حفظ كردن كلام اميرالمؤمنين على عليه السلام».

«اصْلَع» يعنى كسى كه موهاى جلوى سرش ريخته باشد و علّت اينكه نام امام على عليه السلام را صراحتا نمى آورد به وابستگى هاى فكرى او مربوط مى شود كه از كارگزاران دربار مروان بن محمّد، آخرين خليفه اموى است و كاتب دربار نيز بوده است. (392)

على الجندى (رئيس دانشكده علوم در دانشگاه قاهره) مى گويد:

«با مطالعه نهج البلاغه نوعى خاص از آهنگ موسيقى بر اعماق احساس انسان پنجه مى افكند، از نظر سَجْع و نظم و ترتيب كلمات و جملات چنان مرتّب است كه مى توان آن را شعر منثور ناميد». (393)

علاّمه ابن الجوزى (متوفّى 567) هجرى مى گويد:

«على عليه السلام كلماتى را به زبان آورد كه سرشار از عصمت است، او با ميزان حكمت سخن مى گفت و خدا با اينگونه كلمات مهابت و شكوهى بر او افكنده است، و بگوش هر كسى برسد دچار حيرت و شگفتى مى گردد.

خداوند در سخن گفتن نعمتى به على عليه السلام ارزانى داشته است كه توانسته حلاوت و ملاحت را يكجا گرد آورد. و سحر بيان و زيبائى فصاحت را با هم در آميزد.

نه مى توان كلمه اى از آن انداخت و نه با حجّت و دليلى مى توان با آن مسابقه داد.

سخنگويان را به ناتوانى و عجز مى كشاند و گوى سبقت را از همه مسابقه دهندگان مى ربايد، سخنان امام على عليه السلام كه نور نبوّت برآن پرتو افكن است، مغزهارا به حيرت و شگفتى دچار مى كند». (394)

عبّاس محمد عقّاد نويسنده و مورّخ معروف مصرى مى گويد:

«در كتاب نهج البلاغه، نور آيات توحيد و حكمت الهى، چنان درخشان و پرتو افكن است كه برّرسى و تحقيق همه پژوهندگان معارف الهى را شامل مى شود... و مهر شخصيّت علوى از پشت سطرها و از ميان حروف اين كتاب پديدار است و چون خوب دقّت كنى و گوش فرا دهى، صداى امام را از آن سوى كلمات مى شنوى نه صداى ديگرى را». (395)

دكتر طه حسين در رابطه با يكى از كلمات زيباى امام در پيرامون شناخت حقّ و عدم شخصيّت زدگى مى گويد:

«من پس از وحى و سخن خدا جوابى باشكوه تر و شيواتر از اين جواب نديده و نمى شناسم».

دكتر زكّى مبارك مى گويد:

«من اعتقاد دارم كه مطالعه كتاب نهج البلاغه روح شهامت و مردانگى انسان را تقويت مى كند، زيرا از روح بزرگ و پرتوانى صادر شده است كه در برابر تمام دشواريها چون شير ايستاده است». (396)

/ 248