روح و ریحان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
مرد و ماند پسرهاى او ، پس روزى جستند بر جدّ خويش و او را خونين كردند ، پس گفت :اِنَّ بَنِىَّ رَمَّلُونى بالدَّمِمن يَلق آسادَ الرّجال يَكْلِمِومَنْ يَكنْ دِرْءٌ بِهِ يُقَوَّمِشِنشِنَةُ اَعرِفُها مِنْ اَخْزَمِيعنى : فرزندان من آلوده كردند مرا به خون ، و كسى كه مى بيند شير مردان را زخمخورده مى شود ، و كسى كه بوده است به او كژى به او راست كرده مى شود ، اين خوئى استكه شناخته ام من اين خوى را از اخزم كه نافرمان بوده است بر پدر يعنى : اينها هم خوىاخزم را دارند .در اين دو بيت جدّ اخزم خواست اخزم و برادرانش را مدح نمايد ، و يزيد هم مدح كردعمرو بن حسن عليه السلام را در شجاعت و بسالت و نسبت به حضرت شاه ولايت عليه السلام .بعبارة اخرى كه در افواه معروف است :شير را بچّه همى ماند بدواز شير ، شير متولد مى شود و از مار نر نيز مار آيد ، و ذمّ و مدح او در اين بيت ظاهراست ، و اظهار جُبن و عجزش نيز اظهر .پس اخزم اگر به معنى مار نر باشد مصرع ثانى شاهد است و اگر ملاحظه مصدر و شأنو روش باشد مصرع اول از ابو اخزم است و شايد مصرع ثانى را خود يزيد گفته باشد ،زياده از اين نظر ندارم .پس از اين قول سيّد معلوم است عمرو بن حسن عليه السلام در كربلاء شهيد نشد و با اسيرانو دختران رسول صلي الله عليه و آله بوده است .و صاحب كتاب«مناقب»فرمود : عبداللّه و قاسم و ابوبكر فرزندان امام حسن عليه السلام در