در شرح حال حسن مثنى ابن حسن بن على بن ابى طالب (ع)
شرح حال خيريّت مآل آن سيّد شريف مُؤتمن در كتب انساب و تواريخ مدوّن است ،و از آن بزرگوار نسل و عقب بسيار به روزگار ماند ، و وى را حسن مثنى خواندند براىآنكه حسن دوّم است ، و كنيه اش ابو محمّد است ، و مادرش خوله فزاريّه .و ابن ابى الحديد در شرحى كه بر«نهج البلاغه»نوشته است او را سيد جليل و نبيلدانسته .و شيخ مفيد طاب ثراه در كتاب«ارشاد»و زبير بن بكّار در كتاب«انساب قريش»گفته اند : حسن مثنى متولّى صدقات امير مؤمنان عليه السلام بوده است بعد از چندى با عمر بنعلىّ بن ابى طالب عليه السلام در عمل توليت منازعه كردند و حكومت آن راجع شد به حجاج بنيوسف ثقفى در وقتى كه در مدينه حاكم بود .پس حجاج خواست عمر بن على عليه السلام را شريك نمايد با حسن مثنى ، قبول نفرمود و ازمحضر او عزلت گزيد ، و حجاج از او غافل گرديد تا آنكه حسن مثنى از مدينه به شام آمدبراى آنكه شكايت كند در نزد خليفه معاصر جائر عبدالملك بن مروان ، پس به درب خانهعبدالملك يحيى بن امّ الحكم را ملاقات كرد كه از بستگان عبدالملك بود ، از وى تمنّا نموددر نزد خليفه توسّطى كند ، يحيى قبول نمود ، چون حسن مثنى وارد شد و او را شناختبسيار اكرام كرد و مرحبا گفت و به كنيه اش خواند و گفت : اى ابا محمد ! زود پير شدى !