روح و ریحان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
خوانده است .على اىّ حال ، اين لقب را به كسى نتوان داد و به آن احدى را نتوان خواند مگر آنكسكه جامع محامد و محاسن نفسانيّه روحانيّه است گويند : از قيس بن عاصم سؤال كردند :بِمَ سُدتَ قومَك ؟ قال : بِبَذلِ النَدى وَكفِّ الاَذى ونَصْرِ المَولى.و در اين زمان هر آنكه هاشمى است و منتسب به رسول اكرم صلي الله عليه و آله است سيّد خوانند ازرضوى و موسوى و حسينى و حسنى و فاطمى و علوى ، و نديده ايم دوستان ائمهاطهار قدس سرهما ايشان را يا ابناء و احفاد هر يك از ائمه را براى نسبت به هاشم و قريش سيّدخوانده باشند ، و اين لفظ به اين جهت مرسوم و معمول نبوده است ، اما از جهت وصفو شرافت حسب در هر زمانى به هر لسانى مستعمل و مُصطلح بوده است از آنكه نهايتتكريم و تعظيم در اين لقب است.و گويا اين لقب براى بنى فاطمه بعد از زمان غيبت صغرى به فاصله اى شايع شد سيّمااز زمان مرحومين مبرورين سيّد مرتضى نقيب الطالبيين و سيّد اجل موسوى سيّد رضى ـطاب ثراهما ـ شيوع بهم رسانيد كه به واسطه جلالت قدر و فخامت مقام ايشان با رياستكليّه و سيادت عامه اى كه داشتند سائرين اولاد فاطمه بالتبع براى امتياز ايشان با عامّهو عوام ناس موسوم شدند ، و از آن زمان بر اين سلسله جليله اسم سيّد بماند.