روح و ریحان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روح و ریحان - جلد 1

محمد باقر واعظ طهرانی کجوری مازندرانی؛ مصحح: صادق حسینی اشکوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ايشان و سادات بنى الحُسين اين لقب را اختيار كرده باشند ، يعنى : هر كس از فرزندانسيّدالشّهداء حضرت امام حسين عليه السلام بود او را سيّد ناميدند ، و هر كس از اولاد حضرتامام حسن عليه السلام بوده ملقب به شريف شد ، امّا كمال ظهور و بروز اين لقب به واسطه خدمتبيت اللّه در شرفاء مكه ظاهر گرديد .

و در حديث است : حضرت رسول صلي الله عليه و آله به خواهش صدّيقه طاهره فاطمه زهرا عليه السلام درزمان رحلت فرمود : « سؤدد و هيبت خودم را به فرزندم امام حسن عليه السلام بخشيدم ، شجاعتو سخاوت خود را واگذار نمودم به فرزند[م]امام حسين عليه السلام ».و شايد مراد از سؤدد همان شرافتى است كه در فرزندان امام حسن عليه السلام به وديعتگذارده شد و به ارث رسيد ، و بدين لقب اختصاص يافتند .

و به بيان ديگر ، ائمّه هدى قدس سرهما را در ذريّه جناب امام حسين عليه السلام قرار دادند و بزرگىو بزرگوارى و شرافت را در ذريّه حضرت امام حسن عليه السلام مقرّر داشتند .

نظير آن دعائى است كه اسحاق عليه السلام در حقّ دو فرزند جليل نبيل خود فرمود پس ازدعاء آن جناب ، نبوّت در صلب اولاد يعقوب ، و سلطنت در صلب اولاد عيص قرار دادند ،و تفصيل آن راجع به دواوين قصص و تواريخ است.بلى ، عبداللّه محض كه فرزند حسن مثنى بود و شرحى به نحو اختصار از حال آنبزرگوار گذشت جمع بين سيادت و شرافت نمود از آنكه مادرش فاطمه بنت الحسين عليه السلامبود ، و منسوبين به عبداللّه محض شرافت ديگر دارند .

خلاصه اگر هر يك از ائمه هدى قدس سرهما را به لقب سيّد بخوانند به ملاحظه رياستو بزرگى بر قومى مخصوص يا براى اين نسبت كه هاشمى بودن است از شرع ممنوعو مقدوح است ، امّا به ملاحظات مشروعه ديگر جائز است ، و از عبارات زياراتو احاديث صحيحه معلوم مى شود ، و همين طور است اگر ايشان را شريف بخوانند . عجالةً توضيح معانى اين القاب كريمه و اوصاف شريفه براى آن بود معرفتى به حالتمزور خود پيدا كنى تا زمان تشرّف ، حضورِ حقْ منظورش با لسان عرفان تفوّه و تكلّمنمائى .

/ 372