روح و ریحان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
ديگر را به اختلاف استحقاق و استعداد خلعت هستى داد ، و هيچ نعمتى از نعماء الهيّه برتراز نعمت وجود نيست .پس ارتباط ظاهرى و باطنى هر موجودى را به نقطه وجود محمديّه از ابيات مولوى بدان :نى تو اعطيناك كوثر خوانده اىپس چرا خشكى و تشنه مانده اىيا مگر فرعونى و كوثر چو نيلبر تو خون گشته است و ناخوش اى عليلهر كه را ديدى زكوثر سرخ رواو محمّد خواست با او گير خوهر كه را ديدى زكوثر خشك لبدشمنش مى دان همچون مرگ وتبخلاصه در تفسير«مجمع البيان»فرمود :الكَوْثَرُ هُوَ الشّى ءُ الّذى مِنْ شَأنِهِ الْكَثْرَةُ .و در«تفسير صافى»فرمود :«هُوَ الْخَيرُ الْمُفرِطُ الْكَثِيرُ»و آن بر وزن «جَدْوَل» است ،و هوالنُبُوَّةُ وَالْكِتابُ وَرَفْعُ الذِّكرِ والصّلوةُ والدُعَاءُ الْمُسْتَجابُ وَالْحَوْضُ وَكَثْرَةُ الاْءَتْباعِ والاَْشْياعِ وكَثْرَةُالنَّسْلِ والذُّرِيَّةِ والشَّفاعَةُ .و حق اين است كه خير كثير جامع تمام معانى مسطوره است، پس اين كلمه مباركه باوجازت لفظ ، مفيد معانى كثيره است ، ليكن ظهورش در دو معنى است :اوّل :حوض موعود كه عرض آن از بصراى شام است تا صنعاء يمن.