خدا را براى خدا بخوانيم‏ - تفسیر نماز نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نماز - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


خدا را براى خدا بخوانيم‏

مى‏گويند: سلطان محمود غزنوى براى آزمايش درباريانش كه چقدر به او وفادارند، كاروانى به راه انداخت و صندوق جواهرى را بر شترى نهاد اما در آنرا قفل نكرد. در مسير راه به درّه‏اى رسيدند او شتر را رَم داد، صندوق برگشت و جواهرات به درّه سرازير شد. سلطان گفت: هر كس هر جواهرى به دستش رسيد از آنِ او باشد، اطرافيان شاه را رها كردند و به سراغ جمع كردنِ درّ و گوهر رفتند.

در اين ميان ديد كه اَياز جواهرات را رها كرده و به دنبال سلطان آمده است. از او پرسيد تو چرا به سراغ جواهرات نرفتى؟ اياز در جواب گفت:




  • منم در قفاى تو مى‏تاختم‏
    زخدمت به نعمت نپرداختم‏



  • زخدمت به نعمت نپرداختم‏
    زخدمت به نعمت نپرداختم‏



آنگاه مولوى از اين ماجرا نتيجه‏گيرى كرده و مى‏گويد:




  • گر از دوست چشمت به احسان اوست‏
    خلاف طريقت بود كاولياء
    تمنا كنند از خدا جز خدا



  • تو در بند خويشى نه در بند دوست‏
    تمنا كنند از خدا جز خدا
    تمنا كنند از خدا جز خدا



قرآن از كسانى كه خدا را بخاطر خود مى‏خوانند و فقط در مشكلات به سراغ او مى‏روند و در غير آن خدا را فراموش و يا حتى انكار مى‏كنند، به شدت انتقاد كرده است:

«فَاِذا رَكِبوُا فِى الْفُلْك دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدّين فَلمَّا نَجَّاهُمْ اِلىَ الْبرِّ اِذاهُمْ يُشْرِكوُن»(102)

هرگاه بر كشتى سوار و در آستانه غرق شدن قرار گيرند، با اخلاص خدا را مى‏خوانند، اما همين كه به خشكى پا گذاشتند و نجات يافتند مشرك مى‏شوند.

به هرحال، كار براى خود، نفس‏پرستى است. كار براى مردم، بت‏پرستى است.كار براى خدا و خلق، دوگانه‏پرستى است. و كارِ خود و خلق را براى خدا كردن، خداپرستى است.

در مناجات مى‏خوانيم: «اِلهى‏ ما عَبَدْتُك خَوْفاً مِنْ نارِك وَ لا طَمَعاً فى‏ جَنَّتِك بَلْ وَجَدْتُك اَهْلاً لِلْعِبادَة فَعَبْدتُك»(103) خداوندا! عبادتِ من نه از ترس دوزخ و نه به طمع بهشت توست، بلكه بخاطر آنست كه تو را شايسته عبادت و بندگى يافتم پس تو را عبادت كردم.

آرى، اين تجّارند كه به طمع سود كار مى‏كنند و اين بردگانند كه از روى ترس كار مى‏كنند، آزادگان و اَحرار بخاطر شكر نعمتهاى الهى او را عبادت مى‏كنند. چنانكه در كلمات معصومين آمده است:

«اِنَّ قَوماً عَبَدوُا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْك عِبادَةُ التُّجارِ وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدوُا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْك عِبادَةُ الْعَبيدِ و اِنَّ قَوماً عَبَدوُاللَّهَ شُكْراً فَتِلْك عِبادَةُ الْاَحْرارِ»(104)

به قول حافظ:




  • در ضمير ما نمى‏گنجد بغير از دوست كس‏
    هردو عالم‏را به‏دشمن دِه‏كه‏ما را دوست بس‏



  • هردو عالم‏را به‏دشمن دِه‏كه‏ما را دوست بس‏
    هردو عالم‏را به‏دشمن دِه‏كه‏ما را دوست بس‏



در عشق مادى انسان معشوق را براى خود مى‏خواهد، اما در عشق معنوى، انسان خود را براى معشوق. على‏عليه السلام در دعاى كميل مى‏گويد: «وَاجْعَلْ قَلْبى‏ بِحُبِّك مُتَيَّماً» خداوندا! قلبم را از محبّت خود لبريز كن.

102) سوره عنكبوت، آيه 65.

103) بحار، ج 70، ص 186.

104) بحار، ج 41، ص 14.

/ 91