نقاط ضعف و قوت
يكى ديگر از علل پيشرفت بعضى از افراد بى ايمان و عقبماندگى جمعى از مؤمنان اين است كه دسته اول در عين نداشتن ايمان گاهى نقاط قوتى دارند كه در پرتو آن پيروزىهاى چشمگيرى بدست مىآورند، و دسته دوم در عين داشتن ايمان نقاط ضعفى دارند كه همان موجب عقب افتادگى آنان ميشود.مثلا: افرادى را مىشناسيم كه در عين بيگانگى از خدا در كارهاى زندگى جدى، مصمم و داراى پشتكار و استقامت و هماهنگى با يكديگر و آگاهى از وضع زمان هستند.اين افراد، در زندگى مادى مسلما پيروزىهايى به دست مىآورند، و در حقيقت يك سلسله از برنامههاى اصيل دينى را بدون استناد به دين پياده مىكنند.در مقابل افرادى هستند كه پاىبند به عقائد مذهبى هستند، ولى بسيارى از دستورات عملى آن را فراموش كردهاند آنها افرادى بىحال، كم شهامت، فاقد استقامت و پشتكار و كاملا پراكنده و از هم جدا ميباشند، مسلما آنها در زندگى مواجه با شكستهاى پى در پى ميشوند. ولى اين شكستها نه به خاطر ايمان آنهاست، بلكه به خاطر نقاط ضعفى است كه دارند، آنها گاهى چنين تصور ميكنند كه تنها با خواندن نماز و گرفتن روزه بايد در همه كارها پيروز شوند در حالى كه دين يك سلسله برنامههاى عملى براى پيشرفت در زندگى آورده كه فراموش كردن آنها با شكست و ناكامى همراه است.خلاصه هر يك از اين دو دسته داراى نقاط ضعف و نقاط قوتى هستند، كه هر كدام از اينها آثارى دارد منتهى هنگام محاسبه گاهى اين آثار به يكديگر اشتباه ميشوند.