عباس عموى پيامبر هنوز اسلام نياورده بود، و در ميان قريش به كيش و آئين آنان باقى بود، ولى از آنجا كه به برادرزاده خود، زياد علاقمند بود، هنگامى كه ديد لشكر نيرومند قريش به قصد جنگ با پيامبر از مكه بيرون آمد، بى درنگ نامهاى نوشت، و به وسيله مردى از قبيله" بنى غفار" به مدينه فرستاد.پيك عباس به سرعت بسوى مدينه روان شد، هنگامى كه پيامبر از جريان مطلع شد با" سعد بن ابى" ملاقات كرد و گزارش عباس را به او رساند، و حتى المقدور سعى مىشد اين موضوع مدتى پنهان بماند.پيغمبر (ص) با مسلمانان مشورت مىكند در همان روز كه نامه عباس به پيامبر (ص) رسيده بود، چند نفر از مسلمانان