مرداس بن حدير - جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد 3

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرا محفوظ داشت ولى بعيد نيست كه كسى را كه پس از من است گمراه كند.

مرداس بن حدير

ابو العباس مبرد مى‏گويد: از جمله مجتهدان خوارج زنى به نام بلجاء بود او زنى از قبيله حرام بن يربوع بن مالك بن زيد مناة بن تيم بود. ابو بلال مرداس بن حدير هم از خاندان ربيعة بن حنظلة و مردى پارسا بود كه خوارج او را بزرگ مى‏داشتند، او مردى مجتهد بود كه بسيار درست و پسنديده سخن مى‏گفت. غيلان بن خرشة ضبى او را ديد و گفت: اى ابو بلال ديشب شنيدم امير- يعني عبيد الله بن زياد- سخن از بلجاء مى‏گفت و خيال مى‏كنم بزودى او را خواهند گرفت. ابو بلال نزد بلجاء رفت و به او گفت: خداوند براى مومنان در مسئله تقيه توسعه قرار داده است، مخفى شو كه اين ستمگر كينه توز كه بر خود ستم مى‏كند از تو نام برده است. بلجاء گفت: اگر او مرا بگيرد خودش در آن كار بدبخت‏تر خواهد شد و من دوست نمى‏دارم هيچكس به سبب من به زحمت و رنج افتد. عبيد الله بن زياد كسى را گسيل داشت و بلجاء را پيش او آوردند، هر دو دست و هر دو پاى او را بريدند و او را كنار بازار انداختند، ابو بلال در حالى كه مردم كنار او جمع شده بودند از آنجا گذشت و پرسيد چه خبر است گفتند: بلجاء است. ابو بلال كنار او رفت و بر او نگريست و سپس ريش خود را به دندان گرفت و با خود گفت: اى مرداس اين زن در مورد گذشت از دنيا از تو خوش نفس‏تر و آماده‏تر بود.

گويد: سپس عبيد الله بن زياد مرداس را گرفت و او را زندانى كرد، زندانبان كه شدت اجتهاد و كوشش او را ديد و شيرينى سخن او را شنيد به او گفت: من براى تو مذهبى پسنديده مى‏بينم و دوست مى‏دارم براى تو كارى پسنديده انجام دهم، آيا اگر بگذارم شبها به خانه خود بروى آخر شب و سحرگاه پيش من برمى‏گردى گفت: آرى. و زندانبان با او همينگونه رفتار مى‏كرد.

عبيد الله بن زياد در حبس و كشتن خوارج پافشارى، و لجاجت مى‏كرد و چون با او درباره آزاد ساختن برخى از خوارج گفتگو شد نپذيرفت و گفت: من نفاق را پيش از آن كه آشكار شود سركوب مى‏كنم، همانا سخن ايشان در دلها بيشتر از آتش در نى اثر مى‏كند و تندتر آن را شعله‏ور مى‏سازد.

/ 422