شعر عبد الله بن عمر عبلى در مرثيه قوم خود - جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد 3

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و خداوند متعال ميان آنان در مورد اينكه نزارى‏ها بر يمانى‏ها يا يمانى‏ها بر نزارى‏ها برترى دارند تعصبى پديد آورد و به جان هم افتادند و وليد بن معاويه كشته شد. گفته‏اند او ضمن جنگ با عبد الله بن على كشته شده است. عبد الله دمشق را تصرف كرد و يزيد بن معاوية بن مروان و عبد الجبار بن يزيد بن عبد الملك را گرفت و آن دو را به صورت اسير پيش ابو العباس سفاح فرستاد و او آن دو را كشت و پيكرشان را در حيرة بردار كشيد. عبد الله بن على هم در دمشق گروهى بسيار از ياران مروان و وابستگان و پيروان بنى اميه را كشت، و سپس كنار رود ابى فطرس آمد و هشتاد و چند مرد از بنى اميه را آنجا كشت و اين موضوع در ذى قعده سال يكصد و سى و دو هجرى بود.

شعر عبد الله بن عمر عبلى در مرثيه قوم خود

ابو عدى عبد الله بن عمر عبلى كه از طرفداران بنى اميه است درباره كشته شدگان قوم خود كنار رود ابى فطرس و جنگ زاب چنين سروده است: «امامه همينكه ديد از خوابگاه نرم سر برتافته‏ام و بر بستر خويش، در آن هنگام كه چشمان خواب آلوده خفته است، آرام ندارم و كم مى‏خوابم گفت: پدر جان چه شده است گفتم: اندوهها پدرت را فرو گرفته است و تو اندوهگين مباش...»

سرپيچى و امان نپذيرفتن پسر مسلمة بن عبد الملك

ابو الفرج اصفهانى در كتاب اغانى روايت مى‏كند كه عبد الله بن على در جنگ به جوانمردى نگريست كه در او نشانه شرف آشكار بود و در حالى كه تن به مرگ داده بود جنگ مى‏كرد، يا آنكه به تنهايى و خارج از صف نبرد مى‏كرد. عبد الله بن-

/ 422