خطبه (83) - جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد 3

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنكه تو آنرا رها كردى، گويى كار تو در هر انجمنى همچون وز وز مگس است» ابن عباس مى‏گويد: عايشه چنان گريست كه صداى گريه‏اش از پشت پرده شنيده شد و گفت: من شتابان به خواست خداوند متعال به سرزمين خود برمى‏گردم.

به خدا سوگند، هيچ سرزمينى براى من ناخوش‏تر از سرزمينى كه شما در آن باشيد نيست. گفتم: به چه سبب به خدا سوگند، ما ترا مادر مومنان و پدرت را صديق مى‏دانيم. گفت: اى ابن عباس آيا به وجود پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به من منت مى‏گزارى گفتم: چرا نبايد منت بگزارم كه اگر او از تو مى‏بود بر من به وجود او منت مى‏نهادى.

سپس به حضور على (عليه السلام) رسيدم و سخنان عايشه را به او گفتم. شاد شد و به من فرمود «فرزندانى كه برخى از نسل برخى ديگرند و خداى شنواى داناست» و در روايت ديگرى فرمود: من به تو دانا بودم كه ترا فرستادم.

خطبه (83)

از سخنان آن حضرت (عليه السلام) درباره عمرو عاص [در اين خطبه كه درباره عمرو بن عاص است و با عبارت «عجبا لابن النابغة يزعم‏

/ 422