قصيده ابو القاسم مغربى و تعصب او در مورد انصار بر قريش - جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد 3

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«آرى چون زيد را گرفتارى‏ها فرو گرفت قومى سركشى كردند و آنچه خواستند بر زبان آوردند و انجام دادند».

قصيده ابو القاسم مغربى و تعصب او در مورد انصار بر قريش

ابو جعفر يحيى بن محمد بن زيد علوى نقيب بصره براى من نقل كرد كه چون ابو القاسم على بن حسين مغربى از مصر به بغداد آمد شرف الدوله ابو على بن بويه كه امير همه اميران و در واقع سلطان بارگاه بود او را به دبيرى خود گماشت و در آن هنگام القادر خليفه بود. قضا را ميان او و القادر كدورت افتاد. پاره‏يى از دشمنان بد سرشت هم كه براى ابو القاسم مغربى پديد آمده بودند قادر را از او ترساندند و براى او چنين وانمود كردند كه او درباره فروگرفتن و خلع قادر از خلافت با شرف الدوله همدست است. قادر زبان به نكوهش مغربى گشود و پيوسته از او گله گزارى مى‏كرد و او را به رفض و دشنام دادن به خلفاى سلف و كفران نعمت نسبت مى‏داد و مى‏گفت: او از حاكم مصر پس از نيكى كردنهاى او گريخته است.

نقيب ابو جعفر، كه خدايش رحمت كناد، گفت: درباره مغربى رافضى بودن صحيح است اما اينكه حاكم فاطمى نسبت به او نيكى كرده باشد صحيح نيست، كه حاكم پدر و عمو و يكى از برادران مغربى را كشت و ابو القاسم مغربى با خدعه دينى از چنگ او گريخت و اگر حاكم بر او دست مى‏يافت او را هم به ايشان ملحق مى‏كرد.

ابو جعفر نقيب مى‏گفت: ابو القاسم مغربى نسبت خود را به قبيله ازد مى‏دانست‏

/ 422