كشته شدن محمد بن ابى حذيفة - جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد 3

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه اهل نيكى و زهد و توجه به خدايند آن هم در حق و اطاعت از پروردگارشان.

به خدا سوگند كه من اگر تنها با آنان روياروى شوم و آنان به اندازه گنجايش زمين باشند از آنان باك نخواهم داشت و به وحشت نخواهم افتاد و من از گمراهى‏يى كه ايشان در آنند و هدايتى كه ما بر آنيم هيچ در شك و ترديد نيستم بلكه بر اعتماد و دليل و يقين و بصيرتم، و همانا كه من مشتاق ديدار پروردگار خويش و منتظر پسنديده‏ترين ثواب خداوندم، ولى اندوهى كه در دل دارم و غمى كه سينه‏ام را مى‏خلد اين است كه سفلگان و تبهكاران اين امت حكومت اين امت را عهده‏دار شوند و مال خدا را مايه دولت و توانگرى خويش و بندگان خدا را بردگان خويش قرار دهند و نابكاران را حزب خود سازند و خدا را گواه مى‏گيرم كه اگر اين نمى‏بود اين همه شما را سرزنش و تحريض نمى‏كردم و شما را پس از آنكه سستى و از فرمان سرپيچى كرديد به حال خود رها مى‏كردم تا هر زمانى كه براى من فراهم باشد خودم با آنان روياروى شوم كه به خدا سوگند، من بر حق و دوستدار شهادتم. اينك «سبكبار و سنگين‏بار حركت كنيد و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جنگ كنيد كه اگر بدانيد و بفهميد براى شما بهتر است.» و به زمين مچسبيد تا در خوارى و زبونى مستقر شويد و بهره شما زيان باشد. همانا مرد جنگى همواره بيدار است و هر كس ناتوان و ضعيف شود نابود مى‏شود و آن كس كه جهاد را ترك كند زيانمند زبون است.

بار خدايا، ما و ايشان را بر هدايت جمع فرماى و ما و آنان را نسبت به دنيا بى‏رغبت‏تر گردان و آن جهان را براى ما و آنان بهتر از اين جهان قرار ده.

كشته شدن محمد بن ابى حذيفة

ابراهيم ثقفى مى‏گويد: محمد بن عبد الله بن عثمان، از مدائنى نقل مى‏كند كه چون عمرو عاص مصر را گشود محمد بن ابى حذيفة بن عتبتة بن ربيعة بن عبد شمس دستگير شد. عمرو او را پيش معاوية بن ابى سفيان كه در آن هنگام در فلسطين بود فرستاد. معاويه محمد را كه پسر دائيش بود در زندانى كه داشت محبوس كرد. او

/ 422