ولايت محمد بن ابى بكر بر مصر و اخبار كشته شدنش - جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد 3

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابراهيم ثقفى مى‏گويد: ابو غسان، از على بن ابى سيف براى من نقل كرد كه مى‏گفته است: قيس بن سعد بن عباده به هنگام زندگى رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) در سفرى همراه ابو بكر و عمر بود، او براى آن دو و ديگران هزينه مى‏كرد مى‏بخشيد. ابو بكر به او گفت: اينگونه هزينه را اموال پدرت هم پاسخگو نيست، اندكى دست نگهدار. چون از آن سفر برگشتند سعد بن عباده به ابو بكر گفت: مى‏خواهى پسرم را بخيل بارآورى و حال آنكه ما قومى هستيم كه نمى‏توانيم بخل را تحمل كنيم.

گويد: قيس بن سعد چنين دعا مى‏كرد: بار خدايا به من ستايش و بزرگوارى و سپاسگزارى ارزانى فرماى، كه ستايشى نباشد جز به كردارهاى پسنديده، و بزرگوارى نباشد جز به ثروت. بار خدايا به من وسعت ده كه كمى و اندكى در خور من نيست و من هم ياراى تحمل آنرا ندارم.

ولايت محمد بن ابى بكر بر مصر و اخبار كشته شدنش

ابراهيم ثقفى مى‏گويد: فرمان على (عليه السلام) به محمد بن ابى بكر كه در مصر خوانده شد چنين بود: «اين عهدى است از بنده خدا على امير المومنين به محمد بن ابى بكر، هنگامى كه او را به ولايت مصر گماشت. او را به تقواى خداوند در نهان و آشكار و ترس از خداوند در غياب و حضور و نرمى و ملايمت بر هر مسلمان و سختگيرى نسبت به هر تبهكار و به دادگرى بر اهل ذمه و انصاف دادن به مظلوم و شدت بر ظالم و عفو و احسان نسبت به مردم به آنچه كه بتواند و تا آنجا كه در توان اوست، فرمان مى‏دهد.

و خداوند نيكو كاران را پاداش خواهد داد. به او فرمان مى‏دهد كه كسانى را كه در ناحيه اويند به اطاعت و همبستگى فرا خواند كه براى آنان در اين كار چندان فرجام پسنديده و پاداش بزرگ است كه ارزش آنرا نمى‏توان سنجيد و كنه آن شناخته نمى‏شود. و به او فرمان داده است تا خراج آن سرزمين را همانگونه كه در پيش گرفته مى‏شده است بگيرد و از آن همانگونه كه در پيش تقسيم مى‏شد تقسيم كند، و

/ 422