جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 3
لطفا منتظر باشید ...
اگر روز قيامت او را ببينى، و تصور نمىكنم كه او را ببينى، در حالى خواهى ديد كه ساقهاى پايش را برهنه كرده و به چهره اشخاصى نظير تو مىكوبد و آنانرا از كنار حوض [كوثر] مىراند همانگونه كه شتران بيگانه را مىرانند.ابراهيم مىگويد: محمد بن عبد الله بن عثمان، از مدائنى، از عبد الملك بن عمير، از عبد الله بن شداد براى من نقل كرد كه عايشه پس از كشته شدن محمد سوگند خورد كه هرگز تا هنگامى كه مىميرد گوشت كباب شده نخورد، و هيچگاه پاى او نمىلغزيد مگر اينكه مىگفت: نابود باد معاوية بن ابى سفيان و عمرو عاص و معاوية بن حديج ابراهيم مىگويد: هاشم روايت مىكرد كه چون خبر كشته شدن محمد و آنچه نسبت به او كرده بودند به مادرش اسماء بنت عميس رسيد خشم خود را به ظاهر فروخورد و به محل نمازگزاردن خود رفت و چنان شد كه خون از دهان [يا پستانهاى] او فوران كرد. ابراهيم مىگويد: ابن عايشه تيمى، از قول رجال خود، از كثير نوا نقل مىكرد كه به روزگار زندگى رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) ابو بكر به جنگى رفته بود. اسماء بنت عميس كه همسرش بود خواب ديد گويى ابو بكر موهاى سر و ريش خود را حنا بسته و جامه سپيدى بر تن دارد. او پيش عايشه آمد و خواب خود را براى او نقل كرد. عايشه گفت: اگر خوابت درست باشد ابو بكر كشته شده است، خضاب او خون او و جامه سپيدش كفن اوست و گريست. در همين حال كه او مىگريست پيامبر- (صلّى الله عليه وآله وسلّم) وارد شد و پرسيد: چه چيزى او را به گريه واداشته است گفتند: اى رسول خدا، كسى او را به گريه نينداخته است اسماء خوابى را كه درباره ابو بكر ديده است بيان كرد، و چون براى پيامبر نقل شد فرمود: «چنان نيست كه عايشه تعبير كرده است بلكه ابو بكر به سلامت باز مىگردد و اسماء را مىبيند و اسماء به پسرى حامله مىشود و نامش را محمد خواهد گذاشت و خداوند او را مايه خشم كافران و منافقان قرار مىدهد».گويد: و همان گونه بود كه رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) خبر داد.ابراهيم ثقفى مىگويد: محمد بن عبد الله، از مدائنى براى ما نقل كرد كه چون