جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 3
لطفا منتظر باشید ...
در زمين تباهى مكنيد و از حد خود در نگذريد كه خداوند متجاوزان را دوست نمىدارد. پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به هر كار خيرى كه به بهشت نزديك مىكند و از دوزخ دور مىسازد شما را فرمان داده و از هر بدى كه به دوزخ نزديك و از بهشت دور مىسازد شما را باز داشته است.و چون روزگارش به سر آمد خداوندش او را سعادتمند و پسنديده قبض روح فرمود. واى از اين سوگ كه نه تنها ويژه خويشاوندان و نزديكان او بود كه براى عموم مسلمانان بود. مصيبتى چون آن مصيبت پيش از آن نديدهاند و پس از آن هم مصيبتى به آن بزرگى و نظيرش نخواهند ديد. و چون پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) رحلت فرمود مسلمانان پس از او بر سر فرمانروايى نزاع كردند، و به خدا سوگند هرگز در انديشه من نمىگذشت و گمانش را نداشتم كه عرب پس از محمد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) حكومت را از خاندان او برگردانند و مرا از آن بركنار دارند و چيزى مرا به خود نياورد مگر اينكه ديدم مردم بر ابو بكر جمع شدند و از هر سو به جانب او مىدوند تا با او بيعت كنند. من از بيعت دست بداشتم كه مىديدم خودم به مقام محمد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) سزاوارتر از كسى هستم كه پس از او حكومت را بر عهده گرفته است. مدتى همچنان درنگ كردم تا آنكه ديدم گروهى از مردم از اسلام برگشتهاند و براى نابودى دين خدا و ملت محمدى فرامىخوانند. در اين هنگام بود كه ترسيدم اگر اسلام و مسلمانان را يارى ندهم در آن رخنه و ويرانىيى ببينم كه مصيبت آن به مراتب بزرگتر از اين است كه فرماندهى بر شما را از دست بدهم، كه آن زمامدارى بهره چند روزى است و سپس همچون آبنما از ميان مىرود و همچون ابر پراكنده و از هم پاشيده مىشود. در اين وقت بود كه پيش ابو بكر رفتم و با او بيعت كردم و در آن حوادث بر پا خاستم تا باطل از ميان رفت.و فرمان و گفتار خداوند برافراشته است هر چند كافران را ناخوش آيد.ابو بكر امور را بر عهده گرفت هم نرمى داشت و هم استوارى، و ميانهروى كرد و من در حالى كه خيرخواه بودم با او مصاحبت كردم و در آنچه كه از خداوند اطاعت مىكرد از او با كوشش اطاعت كردم، و طمع و اميد قطعى نبستم كه اگر