جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 3
لطفا منتظر باشید ...
كلوخى و حصيرى را بشكافد و از آن بگريزد. فرزدق در اين باره چنين سروده است: «همانا انتقام خونها بدون نكوهش گرفته شد...» او ضمن همين ابيات افراد خاندان كليب بن يربوع را كه خويشاوندان جرير هستند نكوهش كرده است، زيرا عباد بن اخضر كنار مسجد ايشان كشته شده بود و آنان او را يارى نكرده بودند و در اين مورد چنين گفته است: «همچون اين كار خاندان كليب كه پناهنده خود را رها كردند، آرى شخص فرومايه در حالى كه حاضر هم باشد يارى دادنش همراه با كندى و سستى است...» گويد: كشته شدن عباد بن اخضر هنگامى صورت گرفت كه عبيد الله بن زياد در كوفه بود و جانشين او در بصره عبيد الله بن ابى بكرة بود. ابن زياد به او نوشت هيچ كس از خوارج را آزاد نگذارد و هر كه را كه به خارجى بودن معروف است بگيرد و زندانى كند. عبيد الله بن ابى بكرة با شدت به جستجو و تعقيب كسانى كه مخفى بودند پرداخت و آنان را تعقيب مىكرد و مىگرفت و هرگاه در مورد يكى از ايشان شفاعت مىشد همان شفيع را كفيل و ضامن قرار مىداد كه متهم را پيش ابن زياد حاضر سازد. چون عروة بن اديه را پيش او آوردند او را آزاد كرد و گفت: من خود كفيل تو هستم. چون ابن زياد به بصره آمد همه كسانى را كه در زندان بودند كشت و سپس از كسانى كه كفيل كسى شده بودند خواست او را بياورند، هر كس كسى را كه كفيل او شده بود حاضر كرد او را آزاد ساخت و هر كس چنين نكرد او را كشت.ابن زياد سپس به عبيد الله بن ابى بكره گفت: عروة بن اديه را حاضر كن. گفت: بر او دسترس ندارم. گفت: در اين صورت به خدا سوگند تو را خواهم كشت كه تو كفيل اويى. عبيد الله بن ابى بكرة همواره در جستجوى او بود تا آنكه به او خبر دادند كه او در منطقه علاء بن سويه منقرى است و در اين مورد نامهيى به عبيد الله بن- زياد نوشت. دبيرى كه نامه را براى ابن زياد مىخواند به اشتباه چنين خواند: ما او را در مجلس باده نوشى علاء ديديم. ابن زياد دبير را مسخره كرد و گفت: فرومايگى و اشتباه كردى، او در منطقه و راه علاء بن سويه بوده است و دوست مىدارم كه اى كاش از باده گساران مىبود.