جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد 3

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

را همراه عامر بن اسعاعيل كه يكى از شيعيان خراسانى است در تعقيب مروان به مصر گسيل داشت. آنان در بوصير به مروان رسيدند، او و همه همراهان او را كه از خويشاوندان و ويژگانش بودند كشتند و به كنيسه‏يى كه زنان و دختران مروان در آن بودند حمله بردند. در اين حال خادمى را ديدند كه شمشير كشيده در دست دارد و مى‏خواهد در وارد شدن به كنيسه از آنان پيشى بگيرد، او را گرفتند و از قصدش پرسيدند.

گفت: امير المومنين [مروان‏] به من فرمان داد اگر كشته شد همه دختران و زنانش را پيش از آنكه شما به آنان دست يابيد بكشم. آنان خواستند او را بكشند گفت: مرا مكشيد، كه اگر مرا بكشيد ميراث پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را از دست خواهيد داد. گفتند: چه ميراثى او آنان را از دهكده بيرون آورد و كنار تپه‏هاى ريگ و شن برد و گفت: اينجا را حفر كنيد و چون حفر كردند به برده و چوبدستى و پياله خضاب دست يافتند كه مروان براى آنكه به دست بنى هاشم نيفتد آنجا زير خاك پنهان كرده بود. عامر بن اسماعيل آنها را نزد صالح بن على فرستاد و او پيش برادرش عبد الله گسيل داشت و عبد الله نيز براى ابو العباس سفاح فرستاد و از آن پس در اختيار خليفگان عباسى قرار گرفت.

و چون دختران و زنان و افراد حرم مروان را نزد صالح بن على درآوردند دختر بزرگ مروان سخن گفت و چنين اظهار داشت: اى عموى امير المومنين، خداوند آنچه را دوست مى‏دارى كه محفوظ بماند برايت محفوظ نگهدارد و در همه امور تو را سعادتمند و كامياب بدارد و نعمتهاى ويژه خود را بر تو ارزانى فرمايد و در اين جهان و آن جهان ترا مشمول عافيت بدارد ما چون دختران خود تو و دختران برادر و پسر عموى تو هستيم، بايد دادگرى شما همان اندازه ما را شامل شود كه ستم شما. گفت: اگر چنين باشد نبايد هيچ كس از شما را زنده باقى بداريم، زيرا شما ابراهيم امام و زيد بن على و يحيى بن زيد و مسلم بن عقيل را كشتيد و از همه مهمتر اينكه بهترين مردم زمين يعنى حسين (عليه السلام) و برادران و پسران و افراد خاندانش را كشتيد و زنان ايشان را به اسيرى برديد، همان‏گونه كه زن و فرزند روميان را مى‏برند و آنانرا بر شتران برهنه به شام برديد. گفت: اى عموى امير المومنين، با وجود اين بايد عفو شما ما را فراگيرد. صالح گفت: در اين صورت بسيار خوب اگر هم دوست‏

/ 422