جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد 3

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابو الفرج اصفهانى مى‏گويد: يكى از ياران ما براى من نقل كرد كه در آن جنگ مردى را در مكه بر پشت بامى ديده‏اند كه به ياران ابو حمزه سنگ مى‏زد. به او گفته شد: با اين اختلاط و درگيرى از كجا مى‏دانى كه به چه كسى سنگ مى‏زنى گفت: به خدا سوگند اهميت نمى‏دهم كه چه كسى را سنگ مى‏زنم همانا سنگ من به مردى شامى يا مردى از خوارج خواهد خورد و به خدا سوگند اهميت نمى‏دهم كه كداميك را مى‏كشم.

ابو الفرج مى‏گويد: ابن عطيه به طائف رفت. خبر كشته شدن ابو حمزه به عبد الله بن يحيى طالب الحق كه در صنعاء بود رسيد. او با يارانش براى جنگ با ابن عطيه بيرون آمد، ابن عطيه هم به سوى او حركت كرد و چون روياروى شدند ميان دو صف گروه بسيارى كشته شدند عبد الله بن يحيى همراه هزار مرد از اسبها فرود آمدند و پياده چندان نبرد كردند كه همگى كشته شدند، عبد الله بن يحيى هم كشته شد و ابن عطيه سر او را پيش مروان بن محمد فرستاد و ابو صخر هذلى در اين باره چنين سروده است: «ما عبيد و آن كس كه چند كنيه داشت يعنى ابو حمزه قارى مصلى يمنى را كشتيم و ابرهه كندى را نيزه‏هاى ما فرو گرفت و به بلج هم شمشيرهاى برنده داديم...» عمرو بن حصين عنبرى مرثيه‏يى درباره ابو حمزه و خوارج ديگر سروده كه از اشعار برگزيده عرب [و مطلع آن چنين‏] است: «پيش از دميدن سپيده دم هند آمد و در حالى كه اشك او فرو مى‏ريخت چنين مى‏گفت...» ابو الفرج مى‏گويد: ابن عطيه پس از اينكه بر خوارج پيروز شد در حضرموت‏

/ 422