جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد 3

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سنگ است» و كشتن او حجر بن عدى و يارانش را كه به هيچ وجه سزاوار آن نبودند و اهانت كردن او به ابوذر غفارى و دشنام دادن و بر پيشانى زدن او و فرستادنش بر شتر بدون جهاز به مدينه، آن هم فقط به سبب آنكه معاويه را نهى از منكر مى‏كرد و كارهايش را زشت مى‏شمرد و لعنت و نفرين كردن او على و حسن و حسين و عبد الله بن عباس را بر منابر اسلام و ولى عهد كردن پسرش يزيد را با آنكه تبهكارى و باده نوشى او آشكار بود و نرد بازى مى‏كرد و ميان كنيزكان آواز خوان مى‏خفت و با آنان صبوحى مى‏آشاميد و ميان آنان طنبور مى‏نواخت و راهگشايى او براى اينكه بنى اميه بر مقام و خلافت رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) دست يازى كنند و كار به آنجا برسد كه امثال يزيد بن عبد الملك و وليد بن يزيد كه دو تبهكار رسوايند به خلافت برسند كه يكى دوست و همنشين حبابة و سلامه است و ديگرى كسى است كه قرآن را تيرباران كرد و اشعار معروف را در الحاد و زندقه سروده است. در اين موضوع هم ترديد نيست كه اهل دين و حق از خوارج برى و بيزارند و اين به آن سبب است كه ايشان از على (عليه السلام) جدا شدند و بيزارى جستند و گرنه عقايد ديگر ايشان از قبيل جاودانگى فاسق در آتش، لزوم خروج بر حاكمان ستمگر و امور ديگرى از معتقدات ايشان مورد تأييد اصحاب ما نيز هست و آنان هم همان مذهب را دارند و تنها چيزى كه موجب تبرى از خوارج است تبرى ايشان از على (عليه السلام) است. حال آنكه در اين مورد هم معاويه چنان بود كه على (عليه السلام) را در حضور همگان و بر منابر روزهاى جمعه و اعياد در مكه و مدينه و ديگر شهرهاى اسلامى لعنت مى‏كرد. بدين گونه معاويه هم در آن كار ناپسند خوارج با ايشان شريك بود و حال آنكه خوارج در اظهار ديندارى و التزام به قوانين شريعت و اجتهاد و كوشش در عبادت و نهى از منكر و زشت شمردن منكرات بر او امتياز داشتند.

بنابراين سزاوارترند كه آنان را بر ضد معاويه يارى داد نه اينكه معاويه را بر ضد آنان.

با اين توضيح معنى اين سخن امير المومنين على (عليه السلام) روشن مى‏شود كه فرموده است «با خوارج پس از من جنگ نكنيد» يعنى در [دوره‏] پادشاهى معاويه.

ديگر از امورى كه آن را تأييد مى‏كند اين است كه عبد الله بن زبير هم براى جنگ با يزيد بن معاويه از خوارج يارى خواست و از آنان تقاضا كرد كه او را براى پادشاهى خود يارى دهند و شاعرى در اين مورد چنين سروده است:

/ 422