پاسخ به پرسشها - شناخت از دیدگاه فطرت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شناخت از دیدگاه فطرت - نسخه متنی

م‍ح‍م‍د ح‍س‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ش‍ت‍ی؛ گردآورنده: بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پاسخ به پرسشها

{ سئوال } اگر نفس جزو موضوعات شناخت نباشد و جزو بخش انسان شناسي باشد ،‌ با توجه به سخن علي ـ عليه السلام ـ كه مي فرمايد ‌ من عرف نفسه ، فقد عرف ربه ‌ بحث خداشناسي را جزو بخش انسان شناسي مي توان قرار داد

اگر يادتان باشد بنده عرض كردم فعلاً‌ سراغ اين حواشي نمي رويم گفتيم ما مي گوييم ‌ اگر اينطور باشد ‌ ؛ ولي در هر صورت خداشناسي براي ما مطرح است ؛ چه اين ‌ اگر درست باشد چه درست نباشد

{ سئوال } آيا وحي شناسي و معاد شناسي كلاً‌ در خداشناسي خلاصه نميشود؟ چون هر كسي به خدا معتقد است ، نهايتاً‌ به وحي و معاد نيز معتقد است ـ حالا هركس به صورتي آيا اينطور نيست ؟ لطفاً‌ توضيح دهيد

عرض كردم ، اين بحث براي ما مهم نيست ؛ ولي مي خواهيم بگوييم چه معادشناسي با خدا شناسي مربوط باشد و چه نباشد در هر حال معادشناسي و وحي شناسي براي ما مطرح است

{ سئوال }‌ بهتر نيست به جاي خداشناسي ‌ مبدأ شناسي ‌ بگوييم ؟ چون يك چيز كلي است و بعضي ها مبدأ را ماده مي دانند و بعضي ها چيزي غير ماده ؛‌ و در ضمن ؛ چون اينجا تعريف خدا هم نشده است

عيبي ندارد بگوييد مبدأ شناسي ضرر ندارد ؛ ولي خداشناسي نيز مطرح است

{ سئوال }‌ فرموديد انسان به دنبال وضعيت ثابتها مي رود آيا در اين رهگذر مقطع زماني و مسئله نياز آدمي دخالت ندارد ؟

دخالت داشته باشد ! اينها در اين بحث مطرح نيست آنچه مهم است اين است كه شما دنبال لباسي مي رويد كه ديروز پوشيده بوديد در بحث شناخت خواهيم ديد كه اين مسائل چه تأثيرهايي دارد

{ سئوال } بجز قوانين ، چه چيزهايي ثابت هستند ؟ و اين كه عالم حادث است را چگونه تعبير مي كنيد ؟

ما فعلاً‌ ردپايي از ثابتها پيدا كرديم ، تا بعد ببينيم آيا بجز اين مورد ثابت ديگري نيز داريم يا نداريم البته ،‌ اين بحث موكول به آينده است بنده در اينجا نخواستم پيرامون ثابت و متغير بحث كنم و خواستم بگويم موضوعات شناخت بعضي ثابت اند و بعضي متغير

{ سئوال } بحث آنتولوژي توحيدي را در حيطه‌ كدام يك از تقسيم بندي هاي موضوع شناخت قرار مي دهيد ؟

آنتولوژي يعني وجود شناسي بنابراين ، آنتولوژي با توحيدي يا غير توحيدي بودن آن كار نداريم ، يعني شناخت وجود

{ سئوال } در مورد اين كه حركت ، يك شدن است ‌ توضيح بفرماييد

حركت يك واقعيت است ؛ اما واقعيتي كه در ذاتش تغيير است پس ، يك شدن است ـ در مقابل ‌ بودن ‌ شدن ‌ را در مقابل ‌ بودن به كار مي بريم

{ سئوال } استاد مطهري ، طبيعت ، تاريخ ، ذهن را به عنوان ‌ منبع ‌ {‌شناخت مي داند} ممكن است توضيح دهيد شما چرا آن را به عنوان موضوع ‌ شناخت آورديد ؟

بله به حساب ديدهاي مختلف است بحث من ، فعلاً‌ پيرامون موضوع شناخت است در آينده ، درباره اين كه آيا اينها منبع شناخت نيز هستند يا نيستند بحث ميكنيم

{ سئوال } آيا به آن آقاي ماركسيست نمي توان گفت كه اصول ديالكتيك شما اصولي ثابت است ؟

خوب ، بله او هم به يك منطبق ثابت ديالكتيك معتقد است اين هم يكي از قوانين است قوانين ديالكتيك

{ سئوال } آيا ‌ آنطور كه بايد باشد ‌ باز رابطه اي ميان ذهن و واقعيتهاست ؟ اين همان بحث بسيار ظريفي است كه آيا ‌ بايد باشد ها از واقعيتهايي كه هستند ‌ مايه مي گيرند يا نه ؟ اجازه بدهيد به اين بحث در جاي خود بپردازيم

{ سئوال }‌ مادري در ايران احساس مي كند كه فرزندش در آمريكا دچار حادثه رانندگي شده و مرده است پس از تماس ، صحت احساس مادر نتيجه مي شود اين ارتباط احساسي چگونه است ؟

اين همان تله پاتي ، يعني احساس همدردي از دور است نمونه هايي دارد و اين هم يك گونه آن است اين كه ماهيت آن چيست و چگونه به دست مي آيد بحث مهمي است به هر حال يك احساس است

{ سئوال } در مورد اينكه اجسام متحرك به ظاهر ساكن هستند و متحرك يا ساكن بودن آنها رابطه اي با ما ندارد ، اين بستگي به آگاهي ما دارد ؛ ولي واقعيت اجسام اين است كه متحرك اند ، ولي ما آنها را به ظاهر ساكن مي بينيم

من كه عرضي ندارم من كه عرض كردم ما مي فهميم كه آنها متحرك اند ؛ ولي با تمام اين حركاتي كه دارند شما رابطه خود را با چه چيز برقرار كرديد ؟ اين مهم است مهم اين است كه ببينيد شما رابطه تان را با آن حركت دروني اين اجسام برقرار مي كنيد يا با حركتي كه الان اين ميز به تبع زمين دارد زمين حركت مي كند و اين ميز نيز به تبع آن حركت مي كند ؛ آيا به اين اعتبار رابطه برقرار كرديد ، يا به اعتبار اين كه چند ساعتي پشت اين ميز نشسته ايد ؟ بالاخره وضع من اينك كه پشت آن نشسته ام ، با وقتي كه از ميز دور بودم فرق دارد ، اينها دو وضع اند جاي شك و ترديد نيست

{ سئوال } آيا متغير مولود قوانين ثابت است ؟ آيا شدنها هميشه به سوي تكامل است ؟

اينها باشد براي بعد ولي بالاخره مي گوييد قوانين ثابت حاكم بر طبيعت ‌

{ سئوال } همانطور كه ديديم ، قوانين حاكم ثابت اند ، ولي خود علوم متغير هستند

اين كه مي گوييد علوم متغيرند يعني چه ؟ آيا مي خواهيد بگوييد آگاهي ما نسبت به اين قوانين ناقص است و بعد كامل مي شود ؟ اگر منظور شما اين است بحثي نيست ما مي خواهيم بگوييم موضوع اين علوم ، يعني قوانين آنها ، واقعيتهايي ثابت در عالم هستي اند ؛ ولو ثابت براي مدت معين

{ سئوال } علم رياضي را ، كه منشأ آن تجربه نيست ، مي توان مشمول اين قانون دانست ؟

خود علوم رياضي از آن بحثهاي جالب است ، ـ اين كه ما يك سلسله رابطه را ميان ارقام كشف مي كنيم شما وقتي كه مي گوييد راديكال سه ، سه هزار و هفتصد و چهل و پنج ، مساوي است با فلان عدد ؛ اينجا چه كار كرديد ؟ يك سلسله رابطه ميان ارقام كشف كرده ايد رابطه هاي ثابت ميان عددها يا ميان شكلها اينها مي شوند علوم رياضي ظاهراً‌ با سئوالات خارج از بحث مواجه ايم

حالا به سراغ سئوالاتي كه امروز دارند مي رويم من تا آنجا كه ممكن است به آنها پاسخ مي دهم

{ سئوال } شما قرار بود راجع به معراج انسان صحبت كنيد و وقتي را براي اين موضوع بگذاريد بهتر است حالا كه ماه رمضان است وقت بگذاريد

صحيح است انشاالله در جلسه آينده سئوالات متفرقه را جواب نمي دهم و مقداري در اين باره با هم صحبت مي كنيم

{ سئوال } از اين كه سئوالي نامربوط با مسائل كلاس مي كنم عذر مي خواهم مي خواستم بدانم حال جسماني امام چطور بود ؟

الحمدلله حالشان خوب بود با وقتهاي ديگر فرقي نداشت و به نظر مي رسيد حال ايشان خوب است

{ سئوال } به نظر شما نخست وزير آينده كشور كيست ؟ آيا { جلال الدين } فارسي هم كانديدا است ؟

بنده در مورد نخست وزير آينده بي تقصيرم !‌ ايشان را مجلس با پيشنهاد رئيس جمهور معين مي كند ـ اصلاً اين چه نوع سئوالي است كه شما از من مي كنيد ؟ يك وقت است كه مي گوييد نخست وزير آينده كيست و يك وقت از من مي پرسيد چه كسي نخست وزير شود بهتر است در صورت دوم من به عنوان يك شهروند جمهوري اسلامي نظر خودم را مي گويم

{ يكي از حضار } منظور همين بود

واقعيت اين است كه من هنوز كسي را كه بتواند نخست وزيري متناسب با نيازهاي پيچيده و عجيب زمان ما باشد و بتوانيم با خيالي راحت و بي دغدغه او را معرفي كنيم،‌ نمي شناسم

/ 58