خطاي در حواس - شناخت از دیدگاه فطرت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شناخت از دیدگاه فطرت - نسخه متنی

م‍ح‍م‍د ح‍س‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ش‍ت‍ی؛ گردآورنده: بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطاي در حواس

ما چيزهايي را از طريق مشاهده در معرض آگاهي خود قرار مي دهيم در چنين مواردي شناخت و آگاهي ما نسبت به آن چيزها و برداشت ذهنيمان از آنها با خطاهايي همراه است مثالهاي اين نوع خطاها فراوان است مثال معروف چنين خطاهايي اين است كه وقتي شما به آسمان نگاه مي كنيد ستاره ها را به عنوان نقطه هاي نوراني كوچكي در فضا مي بينيد و برداشت شما اين است كه اين ستاره ها در فضا به همين كوچكي هستند ؛ در حالي كه اين فاصله دور است كه سبب مي شود شما آنها را كوچك ببينيد ؛ والا اگر نزديك شويد متوجه مي شويد كه آنها خيلي بزرگترند ، تا جايي كه ممكن است يك نقطه بسيار كوچك نوراني در فضاي آسمان ميليونها برابر بزرگتر از كره زمين باشد كوچك ديدن اشيا را از فاصله دور ، به حساب همان خطايي مي گذارند كه ما در آگاهي هاي به دست آمده از راه مشاهده داريم

مثال ديگر ‌ شما اگر يك تكه چوب مستقيم را در آب فرو ببريد ،‌ شكسته به نظر مي آيد وقتي شما نگاهتان از آب عبور بكند و به آن چوب برخورد كند ،‌ چوب را شكسته مي يابيد ؛‌ در حالي كه واقعاً چوب شكسته نيست شعاعهايي كه از آن تكه چوب به چشم ما مي رسند در آب دچار شكستگي شده و شما چوب را شكسته ميبينيد ،‌ در حالي كه واقعاً‌ شعاع ها و آن تصويري كه از اين شعاعهاي نور به دست مي آيد شكسته است

مثال ديگر آتش گردان است شما وقتي آتش گردان را مي گردانيد ،‌ يك حلقه‌ آتش در فضا به نظرتان مي آيد و در نظر شما يك حلقه آتشي در فضا وجود دارد نگاه شما به شما مي گويد يك حلقه آتش در فضا وجود دارد ،‌ در حالي كه واقعاً حلقه آتشي نيست ؛‌ بلكه يك آتش گردان است كه با سرعت مي چرخد

همين طور شما وقتي به اين صفحه‌ ميز نگاه مي كنيد ،‌ آن را يك صفحه‌ كاملاً‌ به هم پيوسته است اگر همان وقت به شما بگويند كه در اين صفحه فاصله هاي فراواني وجود دارد كه سطح آنها از سطح خود اين ذراتي كه در طرفين فاصله ها هستند خيلي بيشتر است ، باور نمي كنيد شما اين را ، يك صفحه‌ به هم پيوسته‌ بدون فاصله مي يابيد

سراب از قديم مثال معروفي براي خطاي حواس بوده است وقتي از بيابان با جاده هاي آسفالته عبور مي كنيد ،‌ اگر جايي مقداري نشيب و فراز نرم داشته باشد و نور بتابد ، از دور خيال مي كنيد كه آنجا باران آمده و آب هست ؛ اما وقتي نزديك ميشويد درمي يابيد كه آب نيست ؛‌ خشك است مسافر بيابان گرد تشنه كه دلش پي آب است و آب مي طلبد ،‌ از دور مي بيند يك درياچه يا يك بركه آب جالب هست ،‌ اما وقتي به سراغ آن مي رود متوجه مي شود كه آبي نيست ؛‌ بلكه صرفاً‌ يك سراب است ؛‌ يعني تابشي كه روي شنهاي بيابان بوده و منعكس مي شده ـ عيناً‌ مثل انعكاس نور از صفحه آب

همين آسمان كه ما به نظرمان مي آيد يك سقف آبي رنگ است كه روزها رنگش قدري بازتر و شبها تيره تر است و آن را يك سقف براي فضا حساب مي كنيم،‌ واقعاً يك سقف نيست ؛‌ بلكه عبارت است از همان جو ؛ يعني آن مقدار هوايي كه شامل گازهاي داخل هوا است كه محيط بر زمين اند

بنابراين ،‌ از اين نمونه هاي بسيار ديگر ، معلوم مي شود كه مشاهده هميشه به ما آگاهي صحيح نمي دهد اما ما چه وسيله اي داريم براي تضمين اين كه مشاهده به ما آگاهي صحيح بدهد ؟ همه‌ اينها كه من گفتم در ديدن بود ؛ در ساير انواع مشاهده نيز خطاهاي مشابهي هست شما پس از آن كه دهان خود را با خمير مسواك مي زنيد ،‌ اگر چيزي بخوريد تلخ به نظرتان مي آيد ؛‌ در حالي كه اگر قبل از مسواك زدن با خمير ، همان را بخوريد ،‌ براي شما مزه اي شيرين و خوشمزه خواهد داشت بنابراين بودن بقاياي خميردندان در دهان شما سبب مي شود كه مزه چيزي را كه واقعاً شيرين است تلخ تلقي كنيد و فكر كنيد كه اين چيز تلخ است

چه كنيم كه اين مشاهده ،‌ كه از پربارترين و غني ترين راههاي آگاه شدن است ، به ما آگاهي غلط ندهد ؟‌ البته گفتيم كه تعبير ‌ آگاهي غلط اشتباه است ؛ زيرا آگاهي نمي تواند غلط باشد ؛‌ اما ما آن را فعلاً‌ با مسامحه به كار مي بريم به تعبير ديگر ، چه كنيم كه مشاهده ما را دچار اشتباه نكند ؟ اين اولين مسئله مهم در مورد روش شناخت است

/ 58