محدوديتهاي روش تجربي - شناخت از دیدگاه فطرت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شناخت از دیدگاه فطرت - نسخه متنی

م‍ح‍م‍د ح‍س‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ش‍ت‍ی؛ گردآورنده: بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

محدوديتهاي روش تجربي

حال مي پرسيم ميانه ما با روش تجربي چگونه است ؟ آيا ما روش تجربي را رد مي كنيم يا مي پذيريم ؟ ما به عنوان كساني كه آزاد مي انديشيم و اين آزاد انديشي را با تربيت اسلاميمان به دست آورده ايم ، روش تجربي را صددرصد توصيه مي كنيم و مورد استفاده قرار مي دهيم و براي روش تجربي ارزش و اعتبار قائليم ؛ ولي

اولاً‌ ،‌ روش شناخت را منحصر به روش تجربي نمي دانيم روش تجربي را براي قلمرو خود تجربه مفيد مي دانيم ، ولي بخشي از ادراكات هستند كه اصلاً‌ در قلمرو تجربه نيستند ، بلكه صرفاً در قلمرو تجزيه و تحليل اند قبلاً گفتيم كه علوم رياضي در قلمرو تجزيه و تحليل است علوم فلسفي و تجزيه و تحليلهاي منطقي و فلسفي عموماً در قلمرو تجزيه و تحليل اند گفتيم كه بسياري از آگاهيها قابل تجربه كردن نيست شما اگر اين تابلو را سبز مي بينيد ، براي اثبات اين كه اين تابلو در ديد شما سبز است هيچ راهي جز اين كه مجدداً حس بينايي را به كار ببريد نداريد در اين موارد صرفاً‌ دقت در مشاهده كارايي دارد البته گاهي ممكن است انسان فكر كند كه چون عينك سبز زده ،‌ تابلو را سبز مي بيند در اين حال اگر عينكش را بردارد ميبيند كه تابلو سبز نيست اين مي شود تجربه به هر حال ،‌ روش تجربي مربوط است به قلمرو تجربه

ثانياً ،‌ اگر ما با تجربه تأييدي براي درستي تفسير و استنتاج از مشاهده خود به دست آورديم ، لازم نيست فوراً فكر كنيم كه مطلب قطعي است ممكن است صد تجربه مثبت هم داشته باشيم ولي باز مطلب قطعي نباشد قطعيت علوم تجربي معمولاً به صددرصد نميرسد قطعيت نتيجه گيريها از تجربه ، معمولاً به صددرصد نميرسد

پس اولاً روش تجربي براي خودش قلمرو و ميدان خاصي دارد كه همه جا نميتوانيم آن را به كار ببريم ، ثانياً قطعيت صددرصد ندارد اين مطلبي است كه عموم كساني كه با متدولوژي و روش شناسي سروكار دارند به آن معتقدند در علوم رياضي قطعيت گاه به صد در صد مي رسد ولي در علوم تجربي معمولاً چنين قطعيتي وجود ندارد ، جز در موارد نادر

ثالثاً‌ ، يك مسئله بسيار مهم بايد در علوم تجربي مورد توجه قرار بگيرد نتايج علوم تجربي اگر هم قطعي شوند و به قطعيت برسند ، لازم نيست كليت و فراگيري جهاني داشته باشند ،‌ بلكه در ميدان خودشان احياناً‌ كليت دارند به عنوان مثال ، اگر شما تجاربي فيزيكي را در زمينه حركت جو انجام دهيد ، از آن قانون درباره حركت استنتاج مي كنيد هرچه شما اين تجربه را تكرار كنيد باز در همين جو زمين تكرار شده است دليلي وجود ندارد كه اين تجربه در بيرون جو نيز صدق كند و كليت و قطعيت داشته باشد چه بسا همين مسئله در جاي ديگر نتيجه ديگري بدهد يعني اگر شما همين تجربه را در كره ماه انجام بدهيد ممكن است نتيجه ديگري بدهد به اين مسئله مي گوييم نسبيت اساس فلسفه نسبيت در فيزيك و فلسفه برخاسته از فيزيك همين است ؛ گرچه ،‌ البته ،‌ مطالب فراوان ديگري نيز در اين ميان هست اساس اين است كه تجاربي كه ما در علوم طبيعي انجام مي دهيم مثلاً در جو زمين ، در همان قلمرو صادق است البته مثال تجربه در جو زمين مربوط به زماني است كه بشر هنوز بر فضا دست پيدا نكرده بود ؛ اما امروز مي تواند تجربه هايش را در فضا نيز انجام دهد و مشاهده كند كه آيا در آن سوي جو هم اين تجربه درست است يا درست نيست ،‌ و آيا استنتاج و فرضيه اش در بيرون جو هم نتيجه مثبت مي دهد يا نمي دهد ـ‍ گرچه حتي اگر در بيرون جو هم چنين تجربه اي را ترتيب دهد مگر تا كجا مي تواند برود ؟ بالاخره در محدوده منظومه شمسي خواهد بود ؛ چون بشر هنوز از منظومه شمسي بيرون نرفته است با اين حال ،‌ اين هم دليل نمي شود كه اگر اين تجربه را در منظومه ديگري از منظومه هاي شمسي جهان انجام دهد همين نتيجه را بگيرد درستي نتيجه تجارب ما همواره به قلمرو آن تجارب محدودند و اگر به قطعيت و كليت برسند آن قطعيت و كليت نسبي است نه مطلق

/ 58