شيوه پي بردن به خطاهاي حسي - شناخت از دیدگاه فطرت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شناخت از دیدگاه فطرت - نسخه متنی

م‍ح‍م‍د ح‍س‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ش‍ت‍ی؛ گردآورنده: بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شيوه پي بردن به خطاهاي حسي

پس كمك گرفتن از حواس ديگر به پي بردن ما به اشتباه و خطاي ذهن در تفسير دريافتهاي حسي كمك مي كند اين آغاز تجربه است و ما آن را تجربه ميناميم اين كار خود نوعي تجربه است يعني ما اگر نخواهيم روي تعريف تجربه وقت تلف كنيم و تجربه را برحسب اصطلاحات مختلف معني كنيم ،‌ و اين واژه را به معني عام كلي اش به كار ببريم ،‌ مي گوييم اين خود تجربه است يعني من چوب را شكسته ديدم ، حال مي خواهم دست بكشم ببينم شكسته است يا نه دارم تجربه مي كنم و درستي يا نادرستي اين دريافت و برداشت قبلي ام را كه درباره اين چوب در آب فرورفته داشتم مي آزمايم و درستي يا نادرستي آن را تجربه مي كنم چگونه تجربه ميكنم ؟ برآن چوب دست مي كشم با دست كشيدن مي فهمم كه احساس شكستگي در چوب نادرست است خود اين تجربه چيست ؟ يك مشاهده است ـ مشاهده به معني وسيع تر ، كه در جلسه قبل گفتيم به اين ترتيب ، آزمودن درستي يا نادرستي يك مشاهده با كمك گرفتن از يك مشاهده ديگر ، تجربه نام دارد البته در جلسه قبل توضيح داديم كه نتيجه اين تجربه اين است كه در بار دوم باز بر يك مشاهده اعتماد مي كنيم مشاهده يك دريافت حسي ؛ مشاهده اي از راه لامسه بنابراين ،‌ معناي اين عمل ‌ در مثالي كه زديم اتكا بر دو چيز نيست ، بلكه اتكا بر آن مشاهده دوم است

امروز مي خواهيم بگوييم در مسائل حسي و در تفسير دريافتهاي حسي كه آن را ادراكات حسي مي گويند ما مي توانيم براي جلوگيري از خطا در ذهن از روش تجربي استفاده كنيم ما كاربرد روش تجربي را در اين زمينه تأييد مي كنيم و اين امر خيلي روشن است پس ، در بحث شناخت ، ما روي ارزش و كاربرد تجربه حسي ‌در قلمرو و حد خودش تكيه داريم ؛ منتها ، دقت كنيد ،‌ يادمان نرود كه آنچه در كاربرد تجربه حسي و تجربه عيني براي شناساندن خطا و پي بردن به خطاي ذهن به كار مي افتد ،‌ حس نيست ، بلكه قدرت تجزيه و تحليل و تركيب و جمع بندي ذهن است در واقع اين انديشه ماست كه يك دريافت حسي نو را به يك دريافت حسي قبلي ، كهنه ، پيشين ، ربط مي دهد و جمع بندي مي كند و مي گويد من قبلاً‌ خطا كردم بعد هم همان انديشه تحليل گر است كه مي رود تا منشأ و جاي خطا را پيدا كند

در همين مثال دقت كنيد شما چوب را در آب شكسته ديديد در ابتدا نيز باور كرديد كه چوب شكسته است ، يا شك كرديد و دست خود را در آب برديد و به چوب دست كشيديد و دريافتيد چوب شكسته نيست انديشه شما ، دريافت حسي دوم را در كنار دريافت حسي اول مي گذارد و مي گويد آن تفسيري كه ذهن بر آن دريافت حسي كرده بود يعني اين كه شكستگي تصويردر چشم را به خود چوب مستند كرده بود اشتباه است و اين شكستگي تصوير آمده به حس ، مربوط به چوب نيست پس مربوط به كجاست ؟ پاسخ اين سئوال را ذهن به آساني مي تواند پيدا كند اين آغاز فعاليت ذهن است انديشه تحليل گر در اين مورد بايد مبحث نور ،‌ مسئله ديدن و رابطه آن با مبحث نور ،‌ رابطه آن با اشعه و با تابيدن شعاع ، مبحث بازتاب شعاع از جرم مرئي جرم ديده شده و اين كه وقتي اين شعاع از مايعي مثل آب يا گاه از جرمي شفاف و غير مايع مثل شيشه و امثال آن ، عبور مي كند دچار شكستگي مي شود و اين شكستگي در نقطه اي از فضا كه تصوير فضايي چوب در آنجا به وجود مي آيد صورت مي گيرد ذهن در نهايت نتيجه مي گيرد كه اين شكستگي است كه به شبكيه چشم و مركز بينايي منتقل شده است انديشه تحليل گر و ذهن است كه همه اين كارها را مي كند ، نه حس حس قادر به انجام هيچ يك از اين كارها نيست آري ، در ادامه اين بررسي ها چشم دائماً‌ كمك مي كند چشم اصل كار را انجام نمي دهد اصل كار را ذهن و انديشه تحليل گر انجام مي دهد انديشه اي كه مي تواند تجزيه و تحليل و تركيب و استنتاج و جمع بندي داشته باشد اوست كه اين كارها را انجام مي دهد ، گرچه ابزارش در اين كار حس است پس حس در اينجا در نقش يك ابزار در خدمت انديشه تحليل گر است ؛ اما بار سنگين اين گونه شناختها بر دوش انديشه تحليل گر انسان است

نتيجه بحث فوق اين است كه روشهاي صحيح تجربي براي جلوگيري از اشتباه ذهن در تفسير دريافتهاي حسي بسي سودمند است و در اين روشها انديشه تحليل گر و ذهن با كمك حس فعاليت مي كند ، ولي نقش اساسي بر دوش انديشه است حس چون ابزاري در خدمت انديشه و قدرت انسان و ذهن او بر تجزيه ، تحليل ، تركيب ، جمع بندي و استنتاج است

/ 58