پاسخ به پرسشها - شناخت از دیدگاه فطرت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شناخت از دیدگاه فطرت - نسخه متنی

م‍ح‍م‍د ح‍س‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ش‍ت‍ی؛ گردآورنده: بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پاسخ به پرسشها

{ سئوال }‍ تصوير در كجا ثابت مي ماند ؟

اگر بخواهيد بگوييد همه اينها مادي است ، بايد بگوييد در خود ژن مغز ثابت مي ماند و يك سلسله واقعيتهاي ثابت را ، حتي در ماده ، بپذيريد ؛ لذا بايد تعريفتان را از ماده عوض كنيد و يا بايد بگوييد در خارج از آن ، در نفس مجرد انساني ، است ؛ در اين صورت هم يك واقعيت عيني ثابت خارج از ماده را پذيرفته ايد ما الان نمي گوييم كجاست ؛ فقط مي گوييم اين مسئله قطعاً‌ نشان مي دهد كه ما امر ثابت داريم يعني براساس اين مطلب روشن مي شود سخن ماترياليستها كه امر ثابت را نفي ميكنند، باطل است ؛ زيرا ما مسلماً به امر ثابتي رسيديم

يكي از سئوال كنندگان اينطور نوشته اند در مورد باقي ماندن جمله پاي تخته در ذهن ، آيا اين جمله در نفس ، كه امري مادي نيست ، باقي نمانده ؟ ژنها تغيير كرده اند و آنچه باقي مانده در نفس باقي مانده ، نه در ژنها و نه در سلولهاي مغز

البته ژنها تشكيل دهنده سلولها هستند اين سخن همان است كه گفتيم شايد چنين باشد ما گفتيم با يكي از اين دو شق مواجه ايم تصوير تخته و عبارت روي آن يا در ماده مانده يا در خارج ماده ولي به هر حال به يك امر ثابت رسيديم ؛ يك واقعيت عيني ثابت

{ سئوال } با اين ترتيب كه ذكر شد ، بايد ژنهاي مغز در هر لحظه كوچك دچار موتاسيونهاي متعددي بشوند آيا اين از نظر علمي درست است و موتاسيون ، يعني جهش ژنها نياز به زمينه مخصوص ندارد ؟ و اگر دارد ، آيا اين زمينه با سرعت بسيار كم مي تواند ايجاد شود ؟

ببينيد ؛ ما نمي گوييم كه حتماً‌ موتاسيوني پيدا مي شود ـ موتاسيون اصطلاحي است براي يك حركت و جهش و بخش و نوع خاصي از حركت اين براي ما مطرح نيست آنچه براي ما مطرح است اين است كه مي گوييم عكس مسئله صادق است ما يك امر ثابت در ذهنيات خود يافتيم و اين نشان مي دهد كه واقعيت ثابتي داريم ـ يا به صورت نقش ژنها يا به صورتي ديگر ما فعلاً دنبال اين مطلب هستيم

{ سئوال } سلولهاي عصبي تغذيه مي كنند و فقط حجيم مي شوند ؛ تغيير و تبديل پيدا نمي كنند

اين مسئله كه آيا در سلولهاي مغز تحليل رفتن ، مثل سلولهاي بدن ، هست يا نيست و اين كه آيا سلولهاي مغز هم تحليل مي روند و دو مرتبه از نو ساخته ميشوند يا نه ، بحث مفصلي است مربوط به فيزيولوژي و خود شما مي توانيد آن را در كتابها دنبال كنيد ولي آنچه براي ما مهم است اين است كه اگر گفتيد سلولها فقط حجيم ميشوند ،‌ بالاخره مي خواهيد بگوييد ژني كه قبلاً داشتيد ، به حال خودش مي ماند و تمام هويت خودش را حفظ مي كند ، يا نه ؟ اگر حفظ كرد ، به يك واقعيت عيني ثابت برخورد كرده ايم

{ سئوال } سلولهاي عصبي از اول دوران كودكي تا پيري تعداد ثابت و نوع ثابت دارند و ترميم پذير نيستند

در اين كه ، مغز از نظر حجم از كودكي به بعد رشد مي كند جاي بحث نيست مغز مقداري رشد مي كند ؛ اما در اين كه اين رشد چگونه است ، همين بحثها وجود دارد

{ سئوال } مراكز فهم در نواحي مختلف مغز اگر از بين بروند ،‌ اعمال مربوط به آن درك و فهم حذف مي شود مثلاً‌ ،‌ اگر مركز بينايي يا شنوايي يا محبت را در مغز توسط ميله هاي الكترود خراب كنيم شخص ديگر نمي بيند ،‌ نمي شنود و احساس محبت نمي كند

اين درست است مسئله اي است كه قبلاً‌ هم ، در بخش اول ،‌ با عنوان رابطه بين آگاهي و اندامها از آن ياد كرديم گفتيم مسلماً‌ در مجموع دستگاههاي ادراكي بدن ، براي هر ادراكي و هر عمل آگاهي كه ما انجام مي دهيم يكي از اندامهاي ما كار ميكند و اگر آن را از كار بيندازيم نمي توانيم آن آگاهي را به دست بياوريم اين را قبول كرديم ولي بحث در اين است كه آيا آگاهي چيزي جز همين اندام و تغييرات مادي او نيست ، يا چيزي است جز آن ؟ بحث بر سر اين است بنابراين ، در اين كه اعمال نفس و كارهاي مختلف آگاهي با يكي از اندامهاي بدن ارتباط دارد ، به طوري كه اگر آن اندام را مختل كنيم آگاهي مربوط به آن هم مختل مي شود ، هيچ ترديدي نداريم

{ سئوال } شما با اثبات ذهنيات ثابت مي خواهيد جهان در حركت به سوي الله را نفي كنيد شما حركت دائمي ذرات را نفي مي كنيد !‌

كي ؟! نويسنده اين سئوال برخيزد و توضيح بدهد كه چطور از مطالب ما اين را فهميده است از برادران يا خواهران ، هركه هست توضيح بدهد { كسي پاسخ نمي دهد } نكند اين سئوال از بيرون آمده و اصلاً‌ كسي در اين اتاق آن را ننوشته !‌ توضيح بدهيد كه من بدانم منظور چيست ؛ چون آنچه تا اينجا گفتيم همه عكس اين است ! ما گفته ايم اگر مي پذيريد كه ذرات جهان دائماً‌ در يك حركت دروني و بروني به سر مي برند ، بايد توجه داشته باشيد كه اين بدان معنا نيست كه ما امور ثابت نسبي نداريم ـ چه در ماديات ، يعني در عالم عين و چه در عالم ذهن اما اين كه ما ميخواهيم حركت الي الله را نفي كنيم ؛ اينطور نيست ما مي گوييم نفس و روح آدمي يك سير تكاملي الي الله دارد و اين سير تكاملي اش با تغييرات مادي بسي متفاوت است بنابراين ، چنين چيزي را نفي نمي كنيم

{ سئوال } شما الان همان گونه فكر مي كنيد كه در بيست سال پيش ؟ اين تغييرات همراه با رشد فيزيكي شما رشد كرده و مثال طلوع و غروب خورشيد كه براي فرد زديد ، ابتدا فكر مي كردند كه خورشيد به گرد زمين مي چرخد ولي با رشد فكري فهميدند كه خورشيد ثابت و زمين متحرك است

خوب ؛ اين چي شد ؟! نه خير ؛ من الان همان گونه فكر نمي كنم كه بيست سال پيش فكر مي كردم سئوال اين است كه آيا اين تغيير در طرز تفكر من ، تابعي است از تغيير فيزيكي در ماده مغز ، يا تابع آن نيست آيا اين تغيير ، آيا فكر متغير من، تابع متغير ديگري ، يعني تابع تغييرات فيزيكي در مغز انسان است يا نه ؟ اين است آن سئوالي كه ما داريم بنابراين مسئله را از هم جدا كنيد

{ يكي از حاضران نامفهوم }

يعني بالاخره شما پذيرفتيد كه يك سلسله تغييراتي در ذهن پيدا مي شود ، يا يك پديده هاي جديدي در ذهن پيدا مي شود كه اين پديده ها منشأ تغيير در ذهنيات انسان است پس اين ، تابع آن متغير نيست آن متغير در برخي موارد تابع اين است پس شما مي پذيريد و مي گوييد در برخي موارد گاهي تغيير اين ، عامل تغيير اوست ؛ و گاهي تغيير او ، عامل تغيير اين است

{ همان شخص } اين دو ذهن و مغز با هم رابطه مستقيم دارند

بله ، رابطه مستقيم دارند من گفتم كه ما مي پذيريم با هر انديشه و با هر فكر جديد يك اثر ژنتيكي جديد در مغز پيدا مي شود اما كدام اول است و كدام دوم ؟ يعني آيا انديشه از راه آموزش پيدا مي شود و به يك تغيير ژنتيك در مغز تبديل ميشود،

{ همان شخص } اينها بر هم مقدم نيستند ؛ ولي يك رابطه مستقيم دارند

ـ مقدم نيستند ؟!‌ يعني چه ؟!‌ بالاخره آيا يكي از اينها منشأ ديگري هست ، يا اصلاً‌ هر دو يك منشأ سوم دارند ؟ روي اين دقت كنيد !‌

{ سئوال } آيا با اين حساب مي توان گفت آنچه مربوط به شناخت مادي است در حال تغيير است ، چون ماده در حال تغيير است ؛‌ ولي آنچه مربوط به ماوراي ماده است ثابت مي باشد ؟

نه ،‌ نمي شود چنين چيزي گفت ؛ براي اين كه عرض كردم ،‌ تغييراتي كه ما در شناخت داريم هميشه تابع تغيير در موضوع شناخت نيست تغييراتي كه ما در شناخت داريم نبايد هميشه به عنوان تابع يك متغير ، يعني تابع تغييرات در موضوع شناخت تلقي شود چنين تصوري اشتباه است

/ 58