سير حركت در ماترياليسم ديالكتيك - شناخت از دیدگاه فطرت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شناخت از دیدگاه فطرت - نسخه متنی

م‍ح‍م‍د ح‍س‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ش‍ت‍ی؛ گردآورنده: بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سير حركت در ماترياليسم ديالكتيك

ماترياليسم ديالكتيك كار ديگري هم انجام مي دهد اولاً اين جريان را به انسان ، به زندگي انسان و به شكل اجتماعي زندگي انسان تعميم مي دهد و مي گويد شكل زندگي اجتماعي انسان در آغاز شكل اشتراكي اوليه بوده است البته همه شاخه هاي ماترياليسم ديالكتيك اينطور نمي گويند ؛ بلكه يكي از شاخه هاي آن چنين تعميمي انجام مي دهد مي گويد انسان در آغاز ، دسته جمعي و به صورت كمون و جامعه اشتراكي اوليه زندگي مي كرد در آن زمان ،‌ مالكيت ، من و تويي ،‌ استثمار ، و امثال اينها نبود بعد اين كمون اوليه در ضمن تبدلات گوناگون تبديل شد به اين كه انسان يك جا بنشيند و كشت و زراعت بكند و با زراعت زندگي كند يعني زندگي انسان از حالت اين سو و آن سو گشتن ، به حالت زراعت كردن تبديل شد البته براي بسياري از انسانها در اين وسط يك دوره شباني و از زندگي شباني به زندگي زراعتي صورت گرفت از زندگي زراعتي نيز خود به خود مسئله برده داري برخاست ؛ براي اين كه وقتي انسان در يك جا ماند و خواست 100 هكتار زمين را آباد كند دست تنها قادر به اين كار نيست او براي آباد كردن 100 هكتار زمين به نيروي انساني و براي اين كه اين نيروي انساني را ارزان و مفت به دست بياورد به برده داري رو مي آورد بنابراين ، مسئله برده داري از اينجا پيدا مي شود ـ اشتراكي اوليه،‌ چوپاني ، كشاورزي ،‌ برده داري هركدام از اينها يك مقطع است بعد از برده داري توليد بالا رفت و شهر به وجود آمد پديد آمدن شهر باعث به وجود آمدن داد و ستد بورژوا شهرنشين شد اين شهر نشين بايد كالاهاي خود را با روستايي مبادله ميكرد و از همين جا خرده بورژوازي از دل فئوداليسم زمين داري بزرگ و برده داري برخاست بورژوازي براي اين كه فئوداليسم را به زانو درآورد ،‌ حمايت از بردگان و آزادي آنها را آغاز مي كند ؛‌ مبارزه با بردگي شروع مي شود ؛ بورژوازي رشد مي كند ؛ حكومت را به دست مي گيرد ؛ صنعت رشد مي كند ؛ صنايع بزرگ به وجود مي آيند ؛ اتحاديه هاي بازرگاني به وجود مي آيند ؛ و در نتيجه سرمايه بزرگ به جاي زمين بزرگ در فئوداليسم بر زندگي انسان حاكم مي شود كاپيتاليسم و سرمايه داري بنابراين كاپيتاليسم از دل بورژوازي و بورژوازي از دل فئوداليسم و زمينداري بزرگ متولد شد ؛ بعد اين سرمايه داري رشد مي كند ، مي گويد كافي نيست كه من سرمايه دار بزرگ باشم ، بلكه بايد قدرتهاي ارتشي بزرگ را هم در اختيار داشته باشم ؛ بايد دولتهاي مقتدر هم در اختيار من باشند بنابراين ، رياست و قدرت ارتش را هم در اختيار مي گيرد و مي شود امپرياليسم و حكومتهاي مقتدر بزرگ جهاني بعد از درون اين فاصله هاي طبقاتي ، نارضايتي محرومان مي جوشد و ميخروشد و حاكميت و متنعمان و مترفان را تهديد مي كند ،‌ تا آن را از پا دربياورد و ديكتاتوري پرولتاريا ،‌ يعني حاكميت خشن محرومان و زحمتكشان جهان ، روي كار بيايد پس ،‌ ديكتاتوري پرولتاريا از دل كاپيتاليسم و امپرياليسم برمي خيزد بعد اين ديكتاتوري پرولتاريا ، محيط و عرصه زندگي را به محيط پر خفقاني تبديل مي كند ؛ مردم تلاش مي كنند تا از دل آن يك سوسياليسم آزاد و يك زندگي اشتراكي پيشرفته صنعتي و اقتصادي و اجتماعي و جهاني همراه با آزادي به وجود آورند ،‌ و اين مي شود سوسياليسم نهايي و آن مدينه فاضله و بهشت ايده آل بشر اين تخيل ماترياليسم ديالكتيك است در رابطه با مراحل مختلف زندگي انسان

/ 58