درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی - نسخه متنی

محمد شفیعی فر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جداى از ناسيوناليسم دولتى رضاخان، در اواخر دوره وى جريانى از روشنفكران غيردولتى ظاهر شدند كه مخالف دين و روحانيت بودند و مخالفت با ديانت، بى اعتقاد كردن و سست كردن اعتقادات مردم از سوى آنها، تحت پوشش تجدّد و ترقّى و طرد اوهام و خرافات و احياى مفاخر قومى و تجديد عظمت ديرين مطرح شد.(1) برخى از آنها با مخالفت صريح و يا تحت عنوان نقّادى و اصلاح، در دين تصرف مى كردند و يا آن را با عناصر غيرمعمول و نامتجانس در مى آميختند و التقاط مى كردند.

احمدكسروى كسى بود كه با تلفيق منورالفكرى قرن 18 اروپا و بعضى آراى وهابى، مذهبى به نام «پاكدينى» التقاط كرده بود. گرچه خودآراى وى خيلى مهم نبود، ولى به اعتقاد دكتر داورى، ظهور كسرويت نشانه رواج و شيوع نوعى ظاهربينى غيرملتزم به كتاب آسمانى و قشريت ضددينى بود(2) كه بسط و نشر آن خطرى براى اسلام به حساب مى آمد و زمينه پذيرش ايدئولوژيها و شبه فلسفه هاى ناشى از غرب را فراهم مى كرد. كتاب كشف الاسرار امام خمينى، پاسخى به اين ظاهربينى و قشريت غيرملتزم به دين است. خود اين ظاهربينى، شأنى از شئون غرب است كه از رنسانس آغاز شده بود.

از آنجا كه در ايران، ناسيوناليسم پيوندگوهرى با اسلام نداشت و حتى مستلزم نفى كامل آن بود، چالش اسلام و ناسيوناليسم تعيين كننده و به تعبير حميد عنايت، مخالفت با ناسيوناليسم، معيار ايمان بود.(3) منتهى در شرايط سركوب و ديكتاتورى دوره رضاخان، چندان علنى بيان نمى شد و حتى در دوره نسبتاً آزاد پس از رضاخان نيز به دليل مواجهه با بيگانگان و ضرورت اتحاد بين مذهبيها و ناسيوناليستها، محققين شيعه ضرورتى نمى ديدند كه راجع به ناسيوناليسم، اظهارنظر كنند. در واقع، برخورد با ناسيوناليسم، تحت الشعاع همبستگى عينى يا ملى بين علما و ملّيون بود.(4) ولى خاطرات تلخ ائتلاف ملى ـ مذهبى در نهضت ملى شدن نفت در سير بعدى ناسيوناليسم و چالش مذهب با آن تأثير به سزايى گذاشت و محققين و نويسندگان شيعه، در قلم و زبان، آن را به عنوان بدعتى وارداتى و مخلّ به مبانى وحدت مسلمانان، تخطئه و محكوم كردند.

1. رضا داورى، پيشين، ص 12.

2. همان، صص 18 ـ 17.

3. عنايت، پيشين، ص 215.

4. همان، ص 213.

/ 287