درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بيان مى كردند و به دنبال اصلاحات سياسى ـ اجتماعى بودند. پس از تصويب «قانون ممنوعيت فعاليتهاى كمونيستى» در سال 1310، فعاليت گروه مزبور محدود شد تا اينكه در سال 1316، اعضاى آن دستگير و روانه زندان شدند و در زندان، كلاسهاى آموزش ماركسيسم تشكيل دادند.(1) اين گروه با آنكه رهبر خود، ارانى را در زندان از دست داده بودند، آماده مى شدند تا در شرايط مناسب، افكار و آموزشهاى نظرى خود را عملى كنند. با سقوط ديكتاتورى رضاخان، مانع داخلى فعاليت هاى كمونيستى رفع شد. به علاوه، در شرايط دهه 1940، كشش و جاذبه شوروى به عنوان يك الگوى توسعه،(2) افزايش حيثيت جهانى شوروى، چين و ساير كشورهاى سوسياليست و بهويژه محبوبيت آنها در ميان مسلمانان به لحاظ مواضع ضدامپرياليستى،(3) موجب گرايش هرچه بيشتر به سوى ماركسيسم شد. با تغيير فضاى سياسى كشور پس از شهريور 1320 و آزادى باقيمانده گروه معروف به «53 نفر» كه از روشنفكران چپ گرا بودند، زمينه فعاليتهاى مجدد كمونيستى فراهم شد. تبلور سازمانى اين افكار و انديشه ها، در حزب توده ايران بود كه در مهرماه 1320 تشكيل شد و با شعارهاى دمكراتيك و ضد استعمارى خود را نشان داد. قصد بنيانگذاران آن، انتخاب اسمى بود كه بتوانند معناى كمونيستى را هم از آن افاده كنند(4) و چون مى خواستند داخل مردم كار كنند و نيز به دليل حساسيت مردم نسبت به «احزاب كمونيست» و با صلاحديد شوروى،(5) عنوان «حزب توده» را براى خود برگزيدند و تحت حمايت و هدايت كامل شوروى بودند. وجهه ضد فاشيستى حزب هم بسيار قابل تأمل بود و آن را مورد حمايت انگلستان نيز قرار داد. حزب توده براى گرفتن امتياز روزنامه «مردم» از دولت ايران، به اهرم