درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
(1) به عبارت ديگر، هدف اساسى نهضت آزادى، مبارزه در جهت محو استبداد و اجراى قانون اساسى مشروطه بود.(2) بر همين اساس هيچ گاه نظام سلطنتى موجود را نفى نكرد و حتى در آخرين ماههاى حكومت شاه در حالى كه شعله هاى انقلاب همه جا را فرا گرفته بود، نهضت آزادى بر اين موضع اساسى استوار بود و بازرگان، كميته ايرانى «آزادى و حقوق بشر» را تشكيل مى داد.(3) جالب است كه برخى از تحليل گران انقلاب اسلامى كه عمدتاً در خارج از كشور هستند و نيز حاميان غربى رژيم شاه بر اين ديدگاه نهضت آزادى صحّه گذاشته اند و بر اساس آن به تحليل مسايل انقلاب اسلامى پرداخته و به لحاظ همين تحليل غلط به خطا رفته اند. فريده فرهى كه از ايرانيان مقيم امريكاست، به نظر بازرگان اشاره مى كند كه جنبش اعتراضى مردم ايران عليه ظلم و ستم، استبداد شاه و روابطش با امريكا بود، نه در جهت برقرارى نظام جمهورى اسلامى.(4) مضحك تر اينكه، وى براى تأييد ديدگاه بازرگان، به حزب جمهورى اسلامى اشاره مى كند كه قبل از انقلاب حتى وجود نداشت، ولى حالا قدرت را به دست دارد. با اينكه مقاله فرهى در سال 1988 نوشته شده، وى هنوز خبر ندارد كه حزب جمهورى اسلامى وجود ندارد، علاوه بر اين حزب جمهورى اسلامى را با نظام جمهورى اسلامى، يكسان مى گيرد. 1. بحران آزادى و دمكراسى;امريكا به عنوان حامى اصلى رژيم شاه گول چنين تحليلها و نظرياتى را خورد و تا مدتها پس از پيروزى انقلاب اسلامى، عمق ماجرا را درك نمى كرد. در اواسط آذر ماه 1357 كه شيرازه رژيم از هم مى پاشيد و امريكا در تدارك آلترناتيو بود، جيمز بيل از تحليل گران و محققان سياست خارجى امريكا طى مقاله اى، عنصر اساسى در انقلاب اسلامى را «طبقه متوسط حرفه اى» مى داند كه پاى بند ارزشهاى غربى است و «ستون فقرات» نظام سياسى پس از انقلاب را تشكيل خواهد داد; بر همين