درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
مورد ديگر كاربرد لفظ انقلاب آن است كه هر نوع تغيير و تحول سياسى ـ اجتماعى حاكم بر جامعه را انقلاب تلقى مى كند. مانند آرتور باوئژ كه انقلاب ها را عبارت از «تلاش هاى موفق يا ناموفق كه به منظور ايجاد تغييراتى در ساخت جامعه از طريق اعمال خشونت انجام مى گيرد»،(1) مى داند. اين تعريف محدوده انقلاب را خيلى وسيع در نظر مى گيرد; به طورى كه هر نوع تغيير و تحول سياسى اجتماعى را شامل مى شود. برخى نيز انقلاب ها را نوع خاصى از تحولات تحت عنوان انقلاب كبير يا انقلاب تاريخ ساز مى دانند كه شامل مفهوم عميق و وسيع دگرگونى و تغييرات بنيادى در همه ارزشها و نهادهاى مسلط جامعه مى شود(2) و به عبارتى ديگر، موجب ورق خوردن تاريخ، پيدايش توسعه اقتصادى و يا نگرشها و ارزشهاى كاملا متفاوت مى شود.(3)اين گونه تعريف ها، حتى مفهوم انقلاب را در محدوده اى تنگ تر از دسته اول به كار مى برند، منتهى امتياز اين تعريفها آن است كه بعد سياسى هم دارند و جامعه شناختى صرف نيستند.