درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
فقاهتى ـ ولايتى هم گرديد. يكى از دلايلى كه براى ناكامى قيام 15 خرداد وجود داشت، عدم تكميل و عدم كفايت كار فكرى بود كه بايد حلقه آخر آن نيز مى آمد تا به كمال برسد. اين امر در سالهاى پس از خرداد 1342 واقع شد و به عنوان يك تحول عمده فكرى ـ فرهنگى مورد نظر ما محسوب مى شود كه در شرايط خاص اوايل دهه 1340 تحقق يافت. در دهه 1340، علاوه بر اينكه كار فكرى و فرهنگى با مبارزه سياسى درآميخت، توسعه و گسترش بيشترى هم يافت;(1) به طورى كه مدارس اسلامى زيادى در تهران و شهرستانها تأسيس شد، گروهها و انجمنهاى اسلامى در دانشگاه و بيرون دانشگاه بهوجود آمد، تعداد قابل توجهى از روحانيون وارد دانشگاه و مراكز آموزش عالى شدند، مجالس اسلامى متعدّدى در كشور ايجاد شد كه به تبليغ و نشر مكتب اسلام و پاسخ به پرسشهاى فلسفى و اجتماعى جوانان مشغول بودند و كتابهاى زيادى پيرامون ابعاد اجتماعى و فلسفى اسلام به زبان روز و متناسب با فهم جوانان توسط متفكرين مسلمان نوشته و ترجمه شد كه اسلام را به عنوان نظام كامل فلسفى و اجتماعى معرفى و مطرح مى كردند. در اين كار فكرى و فرهنگى گسترده، جريان فقاهتى ـ ولايتى نقش مهمّى داشت كه دو پايگاه مهم آن قم و تهران بودند. در قم حضرت امام خمينى (تا قبل از تبعيد در سال 1343) و شاگردان و مريدانش و در تهران نيز شهيدمطهرى و دوستانش. حتى شايد بتوان گفت كه در تهران كار فكرى و نظرى عميق تر و گسترده تر و در اوايل دهه 1340 در قم انقلابى تر و مبارزتر بود. شهيدمطهرى در تهران ارتباط نزديكى با انجمنهاى اسلامى برقرار مى كند; به طورى كه به ابتكار او و دوستانش، كنگره انجمنهاى اسلامى در سالهاى 1341 و 1342 تشكيل مى شود و شهيدمطهرى عضو دبيرخانه كنگره مى گردد.(2) در قيام 15خرداد نيز شهيدمطهرى در هدايت قيام مردم تهران و مرتبط كردن آن با رهبرى حضرت امام(قدس سره) در قم نقش مهمّى ايفا كرد; به گونه اى كه در شب 15خرداد سخنرانى مهمّى عليه شاه انجام داد و بلافاصله پس از آن دستگير شد.(3)