درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی - نسخه متنی

محمد شفیعی فر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اجتماعى و مايه اغتشاش فكرى در اين زمينه است و غالب متفكران اسلامى نيز متذكر اين موضوع شده اند. از مجموع مهم ترين بحث هاى آنها برمى آيد كه در علوم اجتماعى، اصالت فرد يا جامعه سه معنا مى تواند داشته باشد:(1)

1. 1. اصالت به معناى حقوقى;در مسايل حقوقى و اقتصادى، مراد از اصالت فرد يا جامعه اين است كه اولويت و تقدم از آن حقوق و مصالح جامعه است يا فرد؟ بر همين اساس مكاتب حقوقى اصالت فرد و اصالت جامعه ايجاد شده اند كه در هنگام تزاحم حقوق و مصالح جامعه و فرد، به تقدم يكى بر ديگرى معتقدند. در اين مفهوم، بحث از اصالت فرد يا جامعه، نوعى ورود در مباحث تشريعى و حقوقى است و نه يك بحث تكوينى و جامعه شناختى به عبارت ديگر، اين نوع اصالت، مربوط به جامعه شناسى به عنوان يك علم توصيفى نيست و به علم اخلاق و حقوق ارتباط دارد; زيرا حوزه اخلاق و حقوق است كه براى ترسيم نظام مطلوب و آرمانى اجتماعى، «بايد»ها و «نبايد»هايى را اعلام مى كند. درحالى كه در جامعه شناسى بحث بر سر «هست»ها و «نيست»هاست و كشف قوانين تكوينى حاكم بر واقعيات اجتماعى هدف اين علم است.

در اين برداشت، آنچه به نام مصالح و منافع جامعه خوانده مى شود، در واقع مصالح و

منافع «اكثريت افراد» است و كسانى كه در اين حوزه قايل به تقدم مصالح جامعه بر مصالح

فرد هستند، حقوق و منافع جمع زيادى از افراد را بر منافع جمع كمترى از افراد

ترجيح مى دهند. در واقع تزاحم بين حقوق فرد و گروهى از افراد، و يا بين اقليت و

اكثريت است و بين فرد و جامعه تضادى وجود ندارد كه از تقدم و تأخر آنها سخن به ميان

آيد.

1. 2. اصالت به معناى روانشناسى اجتماعى;در اين معنى، «اصالت جامعه» اين مفهوم را دارد كه فرد انسانى به دليل زندگى اجتماعى به شدت تحت تأثير و نفوذ عميق و همه جانبه جامعه است و در همه ابعاد و وجوه حيات خود، از آن متأثر و منفعل مى شود. در واقع، اوضاع و احوال جامعه، پديدآورنده شيوه هاى عمل و عكس العمل، خلقيات، آرا و

1. ر.ك به: مصباح يزدى، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، صص 47 ـ 40 و نيز ولى اللّه برزگر، پيشين، صص 276 ـ 272.نظرات و علوم و معارف اوست;(1) به طورى كه جامعه شخصيت او را مى سازد. متقابلا اصالت فرد به معناى تأثير و و نفوذ عميق فرد در جامعه و نقش حياتى انسان در ساختن تاريخ و جامعه است; زيرا فرد همراه با استعدادها، تمايلات فطرى و گرايش هاى درونى گوناگون متولد مى شود و همانند لوحى نيست كه قلم اجتماع هر چه خواست در آن بنويسد و يا هر نقش دلخواهى را به تصوير بكشد.

با اينكه اصل تأثير جامعه بر فرد غير قابل انكار است، اما بايد توجه داشت كه اولا جامعه تنها عامل تكوين شخصيت فرد نيست و عوامل ديگرى نيز در آن دخيل اند. ثانياً نفوذ اين عوامل به هيچ وجه اختيار و اراده آزاد فرد و نقش سرنوشت ساز او را نفى نمى كند و انسان در عين متأثر بودن از عوامل مذكور، مجبور نيست، بلكه مى تواند در برابر مقتضيات آنها مقاومت كند. ثالثاً، اصالت روانشناختى به مفهوم «وجود» و «عينيت» نيست و نبايد تأثير و تأثر را با حقيقت داشتن خلط نمود.(2)

1. 3. اصالت به معناى فلسفى;در اين مفهوم، اصالت به معناى وجود واقعى داشتن و برخوردار بودن از عينيت است و در مقابل وجود اعتبارى و غيرواقعى به كار مى رود. بنابراين، اگر چيزى را داراى اصالت فلسفى دانستيم، مقصود اين است كه آن چيز خارج از ذهن و مفاهيم ذهنى ما داراى وجود عينى و واقعى است. در مقابل، اگر شيئى داراى اصالت فلسفى نباشد، معنايش اين است كه اعتبارى و از مفاهيم انتزاعى و قراردادى است.(3) در اين معنى، وقتى بحث از اصالت فرد يا جامعه مى شود، منظور اين است كه آيا فرد وجود حقيقى و عينى دارد و جامعه وجود اعتبارى؟ يا بالعكس؟ و يا هر دو وجود حقيقى دارند؟(4)

با استفاده از اين تمايز مفهوم شناختى، زاويه ورود ما به بحث اصالت فرد يا جامعه، اصالت به معناى فلسفى آن است كه در بحث وجود حقيقى و اعتبارى نيز آن را مطرح كرديم. امّا فيلسوفان اجتماعى و جامعه

شناسان، غالباً اين مسأله را با اصطلاحها و

1. مصباح، همان، ص 43.

2. همان، ص 45.

3. برزگر، پيشين، ص 272.

4. مصباح، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، ص 47.

/ 287