درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
جمله انقلاب را هم از طريق تغيير و تحول در افكار و انديشه ها دانست كه اراده و عمل يكپارچه ملت، اين تغيير و تحول را به عرصه اجتماع مى كشاند و موجب وقوع تحولات در عالم خارج مى شود. به عبارت ديگر، شرط لازم براى وقوع تحولات، تغيير در افكار و انديشه هاست و شرط كافى آن داشتن روحيه پرخاشگرى و مبارزه و اراده يكپارچه ملت است كه نهايتاً منجر به تحقق عمل خارجى مى شود. اگر حركتى در خارج صورت بگيرد و متكى و مسبوق به تغيير بنيادى و زيربنايى در فكر و انديشه نباشد، نشانه جدايى بين نظر و عمل است. به عبارتى، عمل بى انديشه و نظر است و موجب ناهماهنگى و عدم تطابق زيربنا و روبنا مى گردد. بر همين اساس، اسلام جهاد فى سبيل اللّه را جهاد اصغر و روبنايى دانسته و آن را منوط به جهاد پايه اى و زيربنايى (جهاد اكبر) در درون انسان مىداند. در انديشه و تفكر اسلامى، تغيير در ظاهر و باطن، بايد دوش به دوش هم پيش برود تا انسان بتواند باطن خود را بسازد. از آنجا كه هر بنايى بايد روى يك پايه و اساسى قرار گيرد، اسلام ساختمان درونى و محتواى باطنى انسان را جهاد اكبر و روبناى آن را جهاد اصغر خوانده است. شهيد صدر معتقد است كه هرگاه جهاد اصغر از جهاد اكبر جدا باشد، اصالت و محتواى خود را از دست مى دهد و قدرت آن را ندارد كه تغييرى حقيقى در صحنه تاريخ و اجتماع بهوجود آورد.(1) اسلام به اين دليل، ساختن حقيقت و محتواى باطنى انسان را جهاد اكبر دانسته كه بر خصوصيت اصلى بنياد باطنى، پافشارى كند و تأكيد كند كه اساس كار همان محتواى باطنى انسان است.