درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اين تلاش باشند. به عبارت ديگر، نظريه پرداز از بحران هاى دامن گير جامعه شروع مى كند و مى كوشد كه ابعاد و سرشت آنها را دريابد و راه حلى براى مقابله با آنها ارائه دهد. بدين لحاظ مطلب درستى است اگر بگوئيم تقريباً تمام نظريه پردازان، از مشاهده بى نظمى در زندگى سياسى آغاز مى كنند.(1) انگيزه و سؤالهايى كه متفكرين را به تكان مى آورد، از زمان و مكان برمى خيزد، ولى محتواى پاسخ ها به شخص متفكر، جهان بينى و رهيافت او و سرانجام عمق و باريك بينى او مربوط مى شود.(2) نقش بحران ها و اوضاع و احوال زمانه در اين است كه زمينه را براى تغيير باورهاى مردم فراهم مى كنند و نظريه پرداز هم از اين زمينه استفاده مى كند و باورهاى جديدى را به مردم القاء مى كند; زيرا در اوضاع در هم و بر هم، فهم مسايل به سادگى براى مردم ميسر نيست و مردم تمايل بيشترى دارند كه باورهايى را كه قبلا حقيقت تلقى مى كردند، مورد سؤال قرار دهند.(3) علاوه بر اين، همين بحران ها هم از سوى نظريه پرداز به صورت فلسفى درك و فهم مى شوند و نظريه پرداز سعى مى كند از مجراى فلسفه راه حلى براى آنها ارائه كند. بدين لحاظ، هيچ گاه نبايد اين شبهه را به خود راه داد كه انديشه منبعث از بحرانهاى تاريخى است; زيرا نفس اين بحران ها اهميتى ندارند و مهم آن است كه متفكر و انديشمند چه تلقى و برداشتى از آنها دارد. در تأمل نظرى، به واقعيت سياسى بحران توجه نمى شود، بله بحران بايد در عالم ذهن طرح و درك شود از مجراى فلسفى حل گردد; يعنى بحران در نهايت بحرانى، فلسفى تلقى مى شود. بنابراين، اولين مسأله براى متفكر، شناسايى مشكل جامعه است. پيداكردن ريشه مشكل و تشخيص علل آن، كار بعدى اوست. پس از آن نظريه پرداز جامعه اى را تصوير مى كند كه اين مشكل يا معضل را ندارد. در اين مرحله، نظريه پرداز مى كوشد با استفاده از ذهنيات خود، يك نظم سياسى را كه در حال حاضر وجود ندارد، ترسيم كند و سپس راه حل و پيشنهاد عملى براى رسيدن به آن مدينه فاضله را ارائه دهد.(4)