درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ارادى و در حيطه توانايى بشر است و بستگى تام دارد از سويى به شناخت، دانش و آگاهى مردم و از سوى ديگر به خواست، گرايش و اخلاق آنها; تا چند و چون بينشها و ارزشها و باورهاى مورد قبول مردم دچار تحول نشود، قيام نخواهند كرد.(1) بدين لحاظ رهبران انقلابى سعى مى كنند به مردم تفهيم كنند كه حتى ناممكن ها، ممكن خواهد شد و انسان نه تنها توانايى انقلاب را دارد، بلكه حق و حقوق و تكليفى هم در اين زمينه دارد. رهبرانى كه خواستار دگرگونى جامعه اند، بذر انقلاب را با يك باغبانى ماهرانه مى كارند. البته آنها برخلاف نيروهاى طبيعت كار نمى كنند، بلكه بر روى خاك، آب و هواى مساعد كار مى كنند و ميوه نهايى كارشان در حقيقت، ثمره همكارى ميان انسان و طبيعت است. امّا موفقيت رهبران انقلابى در اين راه، منوط به روشن بودن هدفها، دقّت در انتخاب شيوه ها و بويژه منوط به آگاهى توده هاست (2) كه از طريق ايدئولوژى انقلاب تأمين مى شود.