درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی - نسخه متنی

محمد شفیعی فر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حاميان و مبلغين آن، روشنفكر ان غربگرايى بودند كه تحت تأثير روشنفكرى قرن نوزدهم اروپا قرار داشتند. در اروپاى بعد از رنسانس، باب روشنفكرى در حقيقت معارضه اى بود با سلطه جابرانه كليسا و مسيحيت، كه يك سير تحول طبيعى را پشت سر گذاشته بود و حافظ منافع جامعه بود، ولى در ايران نه چنين تحولاتى (همانند رنسانس و انقلاب صنعتى) به وقوع پيوسته بود و نه اسلام قابل مقايسه با مسيحيت قرون وسطى بود. با اين وجود تحصيل كردگان ايرانى كه براى جبران عقب ماندگى ايران به غرب رفته بودند، به جاى علم و تكنيك جديد، ترجمه ناقصى از روشنفكرى اروپا را با خود به ارمغان آوردند.

با ورود تفكر غرب به ايران، تبعات آن از جمله تغيير و تحول مذهب نيز وارد شد و دين اسلام هم به عنوان امرى فردى و صرفاً عبادى تلقى گرديد.(1) روشنفكران متجدد و سكولار سعى كردند با ايجاد نوعى پروتستانتيسم، همانند غرب اعجاز كنند و به ترقى برسند. در همين راستا، دو گروه عمده فكرى در صدد اصلاح مذهب برآمدند كه گروهى از آنها به طور مستقيم با اصل مذهب دشمنى داشتند و مطلق دين را رها كردند و بعضى ديگر، اصل مذهب را مى پذيرفتند، اما اصول تمدن غرب را در مذهب جستجو مى كردند و بين آن دو قايل به جمع بودند و به همين منظور به سليقه خود تصرفاتى در دين مى كردند. گروه اول را ملحد و دوره دوم را التقاطى نام نهاده اند.(2)

گروه دوم معتقد به التقاط بين اسلام و تمدن غربى بودند و به نحوى قصد تكميل دين اسلام را داشتند. بسيارى از روشنفكران اواخر قرن سيزدهم شمسى ايران در اين گروه بودند(3) و مى دانستند كه هرچه را به مردم مى دهند، بايد رنگ و صبغه مذهبى داشته باشد، وگرنه در آن شرايط، امكان ارائه آنها وجود نداشت. اما اشكال كار در اين بود كه چنين التقاطى غيرممكن بود.

به لحاظ تمايز اصولى و مبنايى كه بين اسلام و تمدن غرب وجود دارد، برخى معتقدند كه هر كسى از روى عقيده و اعتقاد به التقاط بگرايد، نه تنها اسلام را نشناخته، بلكه غرب را نيز درك نكرده است;(4) زيرا اين دو نظام فكرى، در اصول، فروع، اهداف

1. رسول جعفريان، زمينه هاى فكرى التقاط جديد در ايران، صص 16 ـ 15.

2. على اكبر ولايتى، مقدمه فكرى نهضت مشروطيت، ص 9.

3. رسول جعفريان، پيشين، صص 18 ـ 17.

4. همان، صص 33 ـ 31.

/ 287