درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی - نسخه متنی

محمد شفیعی فر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاريخ جديد غربى، با تفكر بشرانگارى و اصالت بشر شروع شد و امروزه، بشرانگارى

مدار تفكر غرب است و انسان دايرمدار موجودات عالم تلقى مى شود. در تفكر جديد غرب، انسان متصدى زندگى و آينده خويش و حاكم بر همه چيز است و اين تفكر اومانيستى كه ذاتى عصر جديد است، در تمام شئون تاريخ غربى سريان دارد.(1) ورود اومانيسم به ايران، همراه با ورود ظواهر تمدن و فرهنگ غربى، آغاز شد و با شعار تكيه بر عقل انسانى و اصالت دادن به عقل بشرى، گاه در لفافه مطالب مذهبى و گاه به صورت صريح از سوى روشنفكران غربگرا در فرهنگ اسلامى ايران تزريق شد. هدف اين بود كه به جاى «خيالات باطله اى» كه حريت طبيعى و روحانى را از انسانها گرفته و آنها را به «دام» اهل ديانت گرفتار كرده بود، عقل بشرى حاكم مطلق شود.(2)

يكى از شئون تاريخ غرب، ظاهربينى غيرملتزم به كتاب آسمانى است كه گاهى به اسم علم و تمدن ظاهر مى شود و گاهى داعيه اصلاح دين و جدا كردن آن از خرافات را دارد.(3) بر همين اساس، در ايران مخالفت با دين، تحت عنوان تجدّد و ترقّى و طرد اوهام و خرافات و احياى مفاخر قومى و تجدد عظمت ديرين انجام شد و مشروطه خواهى هم كه براى برقرارى صورت و روش حاكميت ملى (به شيوه اروپا) بود و وجهه ضداستبداد و مدافع ليبراليسم داشت، خيلى زود وجه پنهان خود را نشان داد و شعار حاكميت ملى به نوعى ناسيوناليسم قومى و تفاخرى تقليل يافت.(4)

اين جريان، موجب پيدايش يك خط سياسى مشخص در انقلاب مشروطه شد و به قدرى در ايران نفوذ و رسوخ يافت كه ميرزاى نائينى هم در كتاب مهم خود، تنبيه الامة و تنزية الملّة، دمكراسى و حكومت شرعى را با هم جمع كرد. به نظر برخى، اين امر تحت تأثير مكتب اصالت بشر غرب بوده است.(5) از آن به بعد، يكى از چالشهاى اساسى متفكران ايرانى اين بود كه به نحوى دمكراسى را از چارچوب تعاليم اسلامى استخراج و با ايجاد سازش با اسلام، نوعى دمكراسى اسلامى بهوجود آورند.

1. همان، صص 62 و 81 و نيز دفاع از فلسفه، ص 13 .

2. محمدعلى سادات، پيشين، ص 19.

3. رضا داورى، شمه اى از تاريخ غربزدگى ما، صص 18 ـ 17.

4. داورى، ناسيوناليسم و انقلاب، ص 51 .

5 . داورى، شمه اى از تاريخ غربزدگى ما، ص 55 .

/ 287