درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی - نسخه متنی

محمد شفیعی فر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

با تلاش ها و فعاليتهاى اين جريان فكرى، مفاهيم و انديشه هاى عصر جديد، كم كم با يك سطحى نگرى و ظاهربينى وارد ايران شد و در طول دوره قاجاريه، موجب برخى اصلاحات جزئى سياسى و اجتماعى شد كه اغلب تقليدى و بدون پشتوانه فكرى بود. تمام تلاش آنها اين بود كه ظاهر نوينى از ايران ارائه دهند و جلوداران و سردمداران مدرنيسم در ايران، عدّه متمكّن و اشراف زاده و يا دولتمردانى بودند كه از راه تحصيل يا تفريح با غرب آشنا شده بودند.

برخى انقلاب مشروطه را اولين تلاش انديشه گران ايرانى، بخصوص روشنفكران اصلاح طلب سكولار براى ورود به عصر جديد مى دانند.(1) از اين نظر، بحران سياسى كه پس از ورود مظاهر تجدد دامن گير ايران شده بود، راه حلى مى طلبيد و انقلاب مشروطه پاسخى بود به اين بحران و تلاشى براى برقرارى يك نظم سياسى مبتنى بر قانون، كه هم قدرت بى حد و حصرشاه را محدود كند و هم به مردم شخصيت حقوقى به عنوان شهروند بدهد.

با وجود اجراى برخى اصلاحات جزئى كه در جريان مشروطه و بعد از آن در ساختهاى اقتصادى، اجتماعى و سياسى جامعه ايجاد شد، ساختار سياسى جامعه همچنان قبيله اى باقى ماند و كوشش روشنفكران مشروطه طلب به دليل برداشت خطا از بحران جامعه (كه فرهنگى بود و سياسى تلقى مى شد) و درك ناصحيح و سطحى از تجدد، به بن بستى رسيد كه تنها راه حل آن كودتاى 1299 رضاخان تلقى شد.

دولت و حكومت، هميشه نياز به توجيه و پشتوانه نظرى دارد تا بتواند به حيات خود ادامه دهد و مشروطه گران متجدد ما هيچ يك قادر به ارائه چنين توجيهى نبودند; چون مبادى و مبانى مشروطه را نمى دانستند و فقط به ظاهر آن كه قانون و مجلس بود، متوسل شده بودند. علاوه بر اين، مشروطه خواهان، اصلا نظم سياسى جديدى را ارائه ندادند(2) و بعد از انقلاب مشروطه، نظام سلطنتى همچنان باقى ماند. آنها در نهايت «توجيه مشروطيت» را از دست شاه و به امضا و تأييد شاه گرفتند. به عبارت ديگر، بيانيه مشروطيت، يك فرمان بود، نه تأسيس يك نظم سياسى جديد. بر همين اساس، فرهنگ

1. فرهنگ رجايى، پيشين، ص 87 .

2. همان، ص 86 .

/ 287