معاشرت ستوده - احکام جهاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احکام جهاد - نسخه متنی

سید محمدتقی مدرسی؛ ترجمه: سرور دانش‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معاشرت ستوده

چه زمانى بايد با ديگران معاشرت داشته باشى و چه زمان از آنان عزلت گزينى؟ با چه كسى و چگونه معاشرت نمايى؟ و روابط خود را چگونه تنظيم كنى؟ اين محورها در احاديث شريف به تفصيل بيان شده است كه اگر درا نها انديشه و عمل كنى، به اذن خداوند، از مهلكه نجات مى يابى. دردستورات دينى، مؤمنان از معاشرت با اهل دنيا منع شده، ونشستن درخانه را از معاشرت با دنياپرستان، برتر دانسته، و تنها ديدار بابرادران مؤمن مورد تشويق قرار گرفته است، و همچنين در مورد حسد هشدارداده شده است زيرا دين را تباه مى كند، و همچنين از تعصّب ناحق بر حذرداشته و تكبّر بر مردم را از عوامل هلاكت انسان دانسته است. پاره اى از اين احاديث ذيلاً بيان مى شود:

1 - امام صادق عليه السلام فرمود:

»إن قدرتم أن لا تُعرفوا فافعلوا، وما عليك إن لم يثن الناس عليك، وما عليك أن تكون مذموماً عند الناس إذا كنت عند اللَّه محموداً.« إلى أن قال: »إن قدرت على أن لاتخرج من بيتك فافعل، فإنّ عليك في خروجك أن لا تغتاب ولا تكذب ولا تحسدولاترائي ولا تتصنّع ولا تداهن.« ثمّ قال: »نِعْمَ صومعة المسلم بيته يكفّ فيه بصره ولسانه ونفسه وفرجه«(150).

»اگر بتوانيد شناخته نشويد، چنين كنيد. چه ضرر دارد براى تو اگر مردم تو راستايش نكنند، و چه ضرر دارد كه نزد مردم نكوهيده باشى اگر در نزد خدا ستوده باشى.« تا اينكه فرمود: »اگر بتوانى از خانه ات بيرون نروى، بيرون نرو، چون ازخانه كه بيرون مى روى، بر تو واجب است كه غيبت نكنى، دروغ نگويى، حسدننمايى، ريا، خودنمايى و چاپلوسى نكنى.« سپس فرمود: »بهترين صومعه وعبادتگاه مسلمان، خانه او است كه در آن چشمش را، زبانش را، نفسش را و فرجش)شهوتش( را از حرام باز مى دارد.«

2 - امام موسى بن جعفرعليه السلام در يك حديث طولانى فرمود:

»يا هشام، الصبر على الوحدة علامة قوّة العقل، فمن عقل عن اللَّه اعتزل أهل الدنياوالراغبين فيها، ورغب فيما عند اللَّه، وكان اللَّه اُنسه في الوحشة وصاحبه في الوحدةوغناه في العيلة، ومعزّه من غير عشيرة«(151).

»اى هشام! صبر بر تنهايى علامت قوّت عقل است، پس هركه درباره خدا تعقّل وانديشه كند، از اهل دنيا و رغبت كنندگان به دنيا كناره گيرى كرده و به آنچه در نزدخداست، رغبت مى كند، و خدا انيس او در وحشت، و رفيق و همراه او در تنهايى،وبى نيازى او در تنگدستى، و عزّت دهنده او بدون داشتن قوم و عشيره خواهد بود.«

3 - امام صادق عليه السلام فرمود:

»إنّما المؤمن الذي إذا غضب لم يخرجه غضبه من حق، وإذا رضي لم يدخله رضاه في باطل، وإذا قدر لم يأخذ أكثر ممّا له«(152).

»مؤمن كسى است كه اگر غصب كند، غضبش او را از حق خارج نمى كند. و اگرراضى شود، رضايش او را در باطل وارد نمى كند. و زمانى كه قدرت پيدا كند، بيش از حق خود را نمى گيرد.«

4 - امام صادق عليه السلام روايت مى كند كه پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود:

»الغضب يفسد الإيمان كما يفسد الخلّ العسل«(153).

»غضب ايمان را فاسد و تباه مى كند همانطور كه سركه، عسل را تباه مى سازد.«

5 - امام باقرعليه السلام فرمود:

»مكتوب في التوراة فيما ناجى اللَّه به موسى عليه السلام: يا موسى، امسك غضبك عمّن ملّكتك عليه، اكفّ عنك غضبي«(154).

»در تورات، آنجا كه خداوند با موسى عليه السلام مناجات كرده، نوشته شده است: اى موسى! غضب خود را از كسى كه من تو را بر او قدرت دادم، باز دار تا من هم غضب خود را از تو باز دارم.«

6 - محمّد بن على بن الحسين روايت مى كند كه:

»إنّ رسول اللَّه صلى الله عليه وآله مرّ بقوم يتشايلون حجراً، فقال: ما هذا؟ فقالوا: نختبر أشدّناوأقوانا، فقال: ألا اُخبركم بأشدّكم وأقواكم؟ قالوا: بلى يا رسول اللَّه، قال: أشدّكم وأقواكم الذي إذا رضي لم يدخله رضاه في إثم ولا باطل، وإذا سخط لم يخرجه سخطه من قول الحقّ، وإذا ملك لم يتعاط ما ليس له بحقّ«(155).

پيامبر خداصلى الله عليه وآله از نزد قومى عبور كرد كه سنگى را بلند مى كردند، حضرت فرمود: اين چه كارى است؟ گفتند: سرسخت ترين و قوى ترين خودمان را آزمايش مى كنيم. پس فرمود: آيا شما را به سرسخت ترين و قوى ترين خودتان آگاه كنم؟گفتند: بلى يا رسول اللَّه! فرمود: قوى ترين شما كسى است كه اگر راضى شود،رضايش او را در گناه وارد نمى كند و اگر خشم كند، خشمش او را از قول حق خارج نمى كند، و اگر چيزى را بدست آورد، فرانمى گيرد آنچه را حق او نيست.«

7 - امام صادق عليه السلام فرمود:

»يابن آدم، اذكرني في غضبك أذكرك في غضبي، لا أمحقك فيمن أمحق، وارضَ بي منتصراً، فإن انتصاري لك خير من انتصارك لنفسك«(156).

»خداوند به برخى از پيامبرانش وحى فرمود كه اى فرزند آدم! مرا در هنگام غضبت ياد كن من هم تو را به هنگام غضبم ياد مى كنم و تو را نابود نمى كنم در ميان كسانى كه نابود مى كنم، و به يارى من راضى باش زيرا يارى كردن من براى تو بهتراست از اينكه خودت، خودت را يارى كنى.«

8 - امام باقرعليه السلام فرمود:

»إنّ الرجل ليأتي بأدنى بادرة فيكفر، وإنّ الحسد ليأكل الإيمان كما تأكل النارالحطب«(157).

»ممكن است انسان مرتكب كمترين عمل شتابزده اى شود و كافر گردد. به يقين حسد، ايمان را مى خورد همانسان كه آتش هيزم را مى خورد.«

9 - امام صادق عليه السلام فرمود:

»آفة الدين الحسد والعجب والفخر«(158).

»حسادت، خودپسندى و فخر فروشى، آفت دين هستند.«

10 - باز هم امام صادق عليه السلام فرمود:

»إنّ المؤمن يغبط ولا يحسد، والمنافق يحسد ولا يغبط«(159).

»شخص مؤمن بر كار ديگران غبطه مى خورد امّا حسادت نمى ورزد، ولى منافق،حسادت مى كند و غبطه نمى خورد.«

11 - امام على عليه السلام فرمود:

»صحّة الجسد من قلّة الحسد«(160).

»سلامتى بدن از كمى حسادت است.«

12 - از امام صادق عليه السلام نقل شده است:

»من تَعصّب أو تُعصّب له فقد خلع ربقة الإيمان من عنقه«(161).

»هركه تعصّب ورزد يا براى او تعصّب ورزيده شود، پيمان ايمان را از گرده اش گسسته است.«

13 - امام صادق عليه السلام فرمود:

»من كان في قلبه حبّة من خردل من عصبية بعثه اللَّه يوم القيامة مع أعراب الجاهليّة«(162).

»پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود: هر كسى كه در دل او به اندازه دانه اى از ارزن تعصّب وجود داشته باشد خداوند او را در روز قيامت با اعراب جاهليت برخواهد انگيخت.«

14 - زهرى مى گويد: از على بن الحسين عليه السلام درباره تعصّب سؤال شد.ايشان فرمود:

»العصبية التي يأثم عليها صاحبها أن يرى الرجل شرار قومه خيراً من خيار قوم آخرين، وليس من العصبية أن يحبّ الرجل قومه، ولكن من العصبية أن يعين الرجل قومه على الظلم«(163).

»تعصبّى كه صاحبش به خاطر آن به گناه مى افتد اين است كه كسى بدترين شخص قوم خود را بهتر از بهترين هاى قوم ديگرى بداند. و تعصّب اين نيست كه كسى قوم خود را دوست داشته باشد بلكه تعصّب اين است كه كسى قوم خود را بر ستم يارى رساند.«

15 - حكيم مى گويد: از امام صادق عليه السلام درباره پائين ترين مرحله الحادپرسيدم. امام فرمود:

»إنّ الكبر أدناه«(164).

»تكبّر پايين ترين مرتبه الحاد است.«

16 - از امام صادق عليه السلام روايت شده كه امام باقرعليه السلام فرمود:

»العزّ رداء اللَّه، والكبر إزاره، فمن تناول شيئاً منه أكبّه اللَّه في جهنّم«(165).

»عزّت رداى خداوند است و كبر ازار خداوند است پس هركه چيزى از آن رافراگيرد، خدا او را به رو در دوزخ مى افكند.«

17 - امام صادق عليه السلام فرمود:

»إنّ في جهنّم لوادياً للمتكبّرين يقال له سقر، شكى إلى اللَّه عزّ وجلّ شدّة حرّه،وسأله عزّ وجلّ أن يأذن له أن يتنفّس فتنفّس فأحرق جهنّم«(166).

»در دوزخ، درّه اى براى متكبرّان است كه به آن »سقر« گويند. سقر از شدّت گرمايش به خدا شكايت كرد و از خداوند درخواست كرد كه به او اجازه دهد نفس بكشد، پس نفس كشيد و دوزخ را سوزانيد.«

18 - داود بن فرقد از برادرش روايت مى كند كه از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:

»إنّ المتكبّرين يجعلون في صور الذرّ تتوطاهم الناس حتى يفرغ اللَّه من الحساب«(167).

»متكبّران در روز قيامت به صورت ذرّه هاى كوچك قرار داده مى شوند و مردم آنان را لگدمال مى كنند تا خدا حساب را پايان دهد.«

19 - امام صادق عليه السلام فرمود:

»ما من عبد إلّا وفي رأسه حكمة وملك يمسكها، فإذا تكبّر قال له: إتَّضع وضعك اللَّه،فلا يزال أعظم الناس في نفسه وأصغر الناس في أعين الناس، وإذا تواضع رفعه اللَّه عزّ وجلّ ثمّ قال: انتعش نعشك اللَّه فلا يزال أصغر الناس في نفسه وأرفع الناس في أعين الناس«(168).

»هيچ بنده اى نيست مگر كه در سرش حكمتى است و فرشته اى كه آن حكمت را نگه مى دارد. پس اگر تكبّر كند فرشته به او مى گويد: خوار شو، خداوند تو را پست گرداند. پس همواره در پيش خودش از همه مردم بالاتر بوده و در چشم مردم كوچكترين مردم باشد. و اگر او تواضع كند خداوند او را بالا مى برد و سپس به اومى گويد: با نشاط و شاداب باش خداوند تو را شاداب و سرزنده سازد، پس همواره او پيش خودش كوچكترين مردم و در چشم مردم از بالاترين مردمان مى باشد.«

20 - امام صادق عليه السلام فرمود:

»ما من رجل تكبّر أو تجبّر إلّا لذلّة يجدها في نفسه«(169).

»هيچ كسى نيست كه تكبّر و تجبّر مى ورزد مگر بخاطر ذلّتى كه در خويشتن مى يابد.«

21 - امام صادق عليه السلام فرمود:

»الجبّارون أبعد الناس من اللَّه عزّ وجلّ يوم القيامة«(170).

»جبّاران و گردن فرازان در روز قيامت نسبت به همه مردم، از خدا دورترهستند.«

/ 60