با توكّل بر خدا نيّت، استوار مى گردد - احکام جهاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احکام جهاد - نسخه متنی

سید محمدتقی مدرسی؛ ترجمه: سرور دانش‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

با توكّل بر خدا نيّت، استوار مى گردد

انسان را همواره امواج فتنه و تندبادهاى حوادث و شهوات احاطه كرده است. او چگونه مى تواند از چنگ آنها رهايى يابد؟ تنها با توكّل برخداست كه انسان مى تواند عزم خود را جزم و نيّت و اراده خويش رااستوار و قلب خود را قوى گرداند و از همين جاست كه روايات توكّل برخدا و تمسّك به ريسمان او را در همه امور مورد تشويق و ترغيب قرارداده است.

در احاديث شريف چنين آمده است:

1 - از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود:

»من اُعطي ثلاثاً لم يمنع ثلاثاً: من اُعطي الدعاء اُعطي الإجابة، ومن اُعطي الشكر اُعطي الزيادة، ومن اُعطي التوكّل اُعطي على الكفاية.

»به هر كسى كه سه چيز داده شود، او از سه چيز منع نمى شود: به هركه دعا داده شود، اجابت عطايش گردد، و به هر كه شكر داده شود، زيادت در نعمت، عطايش گردد، و به هركه توكّل داده شود، كفايت عطايش گردد.

«ثمّ قال: أتلوت كتاب اللَّه عزّ وجلّ: )وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ(34)).سپس فرمود: »

آيا كتاب خدا را خوانده اى كه مى گويد: »هركه بر خدا توكّل كند،خدا او را كافى مى باشد.

«)لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ(35)).»

اگر شكر كنيد مرا، نعمتهاى فزونتر براى شما خواهم بخشيد.

«)ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ(37)((36).»

بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را.

«2 - امام سجّادعليه السلام فرمود:»

خرجت حتى انتهيت إلى هذا الحائط فاتّكأت عليه، فإذا رجل عليه ثوبان أبيضان ينظر في تجاه وجهي، ثمّ قال: يا عليّ بن الحسين، ما لي أراك كئيباً حزيناً...

ثمّ قال: يا عليّ بن الحسين، هل رأيت أحداً دعا اللَّه فلم يجبه؟ قلت: لا. قال: فهل رأيت أحداً توكّل على اللَّه فلم يكفه؟ قلت: لا. قال: فهل رأيت أحداً سأل اللَّه فلم يعطه؟قلت: لا. ثمّ غاب عنّي
«(38).»

روزى من بيرون آمدم تا به اين ديوار رسيدم و بر آن تكيه كردم، آنگاه مردى راديدم كه در تن او دو جامه سپيد بود و به چهره من نگاه مى كرد. سپس گفت: اى على بن الحسين! چه شده است كه تو را پريشان و غمگين مى بينم؟...

تا اينكه گفت: اى على بن الحسين! آيا كسى را ديده اى كه خدا را بخواند و خداجوايش ندهد؟ گفتم: نه. گفت: آيا كسى را ديده اى كه به خدا توكّل كند و خدا كفايتش نكند؟ گفتم: نه. گفت: آيا كسى را ديده اى كه از خدا بخواهد و خدا عطايش نكند؟گفتم: نه. سپس از نظرم پنهان شد.«

/ 60