زشتى، سفاهت و ستم - احکام جهاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احکام جهاد - نسخه متنی

سید محمدتقی مدرسی؛ ترجمه: سرور دانش‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زشتى، سفاهت و ستم

سعادت و خوشبختى از آن كسى است كه اخلاق خود را نيكو گرداند، وارزش و اندازه خود را بداند، و به مردم انصاف روا دارد، حقوق آنان رابشناسد و به مردم أدا كند. تنها در چنين حالتى است كه انسان از آرامش نفسانى، روابط مستحكم و متين، نام نيك و حيثيّت و اعتبار، بهره مندمى شود، امّا انسان بد اخلاق هميشه از گناهى توبه نكرده كه مرتكب گناه ديگر مى شود و هميشه او را بدزبان، بدكردار، احمق و ستمگر نسبت به حقوق مردم مى يابى:

1 - امام باقرعليه السلام فرمود:

»من قُسِّم له الخُرْق حُجِب عنه الإيمان«(195).

»هركه را نادانى و كودنى قسمت شود، ايمان از او پوشيده مى شود.«

2 - از امام صادق عليه السلام روايت شده:

»إنّ سوء الخلق ليفسد العمل كما يفسد الخلّ العسل«(196).

»بداخلاقى، عمل را تباه مى كند همانسان كه سركه عسل را فاسد مى كند.«

3 - امام صادق عليه السلام فرمود:

»أوحى اللَّه عزّ وجلّ إلى بعض أنبيائه: الخلق السي ء يفسد العمل كما يفسد الخلّ العسل«(197).

»خداوند متعال به برخى از پيامبرانش وحى فرمود كه اخلاق بد، عمل را چنان فاسد مى كند كه سركه، عسل را.«

4 - امام رضاعليه السلام، از پدرانش، از رسول خداصلى الله عليه وآله روايت مى كند كه:

»عليكم بحسن الخلق فإنّ حسن الخلق في الجنة لا محالة، وإيّاكم وسوء الخلق فإنّ سوء الخلق في النار لا محالة«(198).

»بر شما باد اخلاق نيك، زيرا نيك اخلاق، حتماً در بهشت است، و بپرهيزيد ازبداخلاقى، زيرا بداخلاقى، حتماً در دوزخ است.«

5 - امام كاظم عليه السلام درباره دو مردى كه به همديگر دشنام مى دادند فرمود:

»البادي منهما أظلم ووزره ووزر صاحبه عليه ما لم يتعدّ المظلوم«(199).

»آغازگر آن دو، ظالم تر است و گناه او و رفيقش بر دوش اوست مادامى كه مظلوم تجاوز نكرده باشد.«

6 - امام صادق عليه السلام فرمود:

»إنّ السفه خلق لئيم يستطيل على من دونه، ويخضع لمن فوقه«(200).

»سفاهت اخلاق آدم پست است، بر پايين تر از خود دست درازى و ستم مى كندودر مقابل بالاتر از خود فروتنى و خضوع و كرنش مى كند.«

7 - امام صادق عليه السلام روايت مى كند كه حضرت رسول صلى الله عليه وآله فرمود:

»إنّ من شرّ عباد اللَّه من تُكْرَه مجالسته لفحشه«(201).

»بدترين بندگان خدا كسى است كه بخاطر بدزبانى و ناسزاگويى او، همنشينى بااو ناپسند دانسته مى شود.«

8 - پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود:

»شرّ الناس يوم القيامة الذين يُكْرَمُونَ اتّقاء شرّهم«(202).

»در روز قيامت بدترين مردم كسانى هستند كه بخاطر فرار و دورى ازشرارت شان، مورد احترام ديگران قرار مى گيرند.«

9 - ابوبصير مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:

»من علامات شرك الشيطان الذي لا يشكّ فيه، أن يكون فحّاشاً لا يبالي ما قال ولا ماقيل فيه«(203).

»از نشانه هاى غير قابل ترديد مشاركت شيطان در اخلاق كسى اين است كه ناسزاگو و دشنام دهنده باشد، نه از آنچه خود گفته باكى داشته باشد و نه از آنچه درباره اوگفته مى شود.«

10 - امام باقرعليه السلام مى گويد كه پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله به عائشه فرمود:

»يا عائشة، إنّ الفحش لو كان مثالاً لكان مثال سوء«(204).

»اى عائشه! اگر فحش و دشنام، تمثالى بود، قطعاً تمثال بدى مى بود.«

11 - سماعه مى گويد: وارد بر امام صادق عليه السلام شدم. امام سخن را آغازنمود و به من گفت:

»يا سماعة، ما هذا الذي كان بينك وبين جمّالك؟ إيّاك أن تكون فحّاشاً أو سخّاباً أولعّاناً. فقلت: واللَّه لقد كان ذلك انّه ظلمني، فقال: إن كان ظلمك لقد أربيت عليه، إنّ هذاليس من فعالي ولا آمر به شيعتي، استغفر ربّك ولا تعد. قلت: استغفر اللَّه ولا أعود«(205).

»اى سماعه! اين چه رفتارى بود بين تو و شتربانت؟ بپرهيز از اينكه دشنام دهنده، عربده كش و نفرين گر باشى.« گفتم: اين بخاطر ظلمى بود كه او بر من كرده بود. فرمود: »اگر او ظلم كرده بود تو هم كه با او برابر آمدى. اين روش از كردار من نيست و شيعيانم را هم بر آن فرمان نمى دهم. از خدايت آمرزش بخواه و ديگر تكرارنكن.« گفتم: از خدا آمرزش مى طلبم و ديگر آن كار را تكرار نمى كنم.

12 - امام صادق عليه السلام فرمود:

»إنّ النبيّ صلى الله عليه وآله قال في وصيّته لعليّ عليه السلام: يا عليّ، أفضل الجهاد من أصبح لا يهمّ بظلم أحد. يا عليّ، من خاف الناس لسانه فهو من أهل النار. يا عليّ، شرّ الناس من أكرمه الناس اتّقاء فحشه وأذى شرّه. يا عليّ، شرّ الناس من باع آخرته بدنياه وشرّ منه من باع آخرته بدنيا غيره«(206).

»در وصيّت پيامبرصلى الله عليه وآله به حضرت على عليه السلام آمده است: اى على! برترين جهاداين است كه كسى صبح كند امّا قصد ظلم بر هيچ كسى را نداشته باشد. اى على! كسى كه مردم از زبانش مى ترسند، او از اهل آتش است. اى على! بدترين مردم كسى است كه مردم از جهت دورى از ناسزاگويى و شرارتش، احترامش مى كنند. اى على!بدترين مردم كسى است كه آخرتش را به دنيايش بفروشد، و بدتر از آن كسى است كه آخرتش را براى دنياى ديگران بفروشد.«

13 - عمرو بن نعمان جعفى مى گويد: امام صادق عليه السلام دوستى داشت كه از آن حضرت جدا نمى شد. روزى آن شخص به غلامش گفت: اى فرزندزن بدكاره كجا بودى؟ امام عليه السلام دستش را بلند كرد و به پيشانى اش زدوفرمود:

»سبحان اللَّه تقذف اُمّه، قد كنتُ أرى أنّ لك ورعاً، فإذا ليس لك ورع.

»سبحان اللَّه! مادرش را متّهم مى كنى؟ من فكر مى كردم تو تقوا دارى ولى معلوم مى شود كه پروا و تقوا ندارى.«

گفت: فدايت گردم! مادر او سندى و مشرك است. حضرت فرمود:

»أمَا علمت أنّ لكلّ اُمّة نكاحاً، تنح عنّي«. فما رأيته يمشي معه حتى فرّق بينهماالموت«(207).

»آيا نمى دانى كه هر ملّتى براى خود سنّت ازدواجى دارد. از من دور شو.«

از آن پس نديدم كه امام با آن مرد راه برود تا اينكه مرگ بين آنان جدايى انداخت.

14 - امام باقرعليه السلام فرمود:

»إنّ أسرع الخير ثواباً البرّ، وإنّ أسرع الشرّ عقوبة البغي، وكفى بالمرء عيباً أن يبصرمن الناس ما يعمى عنه من نفسه، أو يعيّر الناس بما لا يستطيع تركه، أو يؤذي جليسه بمالا يعنيه«(208).

»سريع ترين خير از جهت ثواب، نيكوكارى است و سريع ترين شرّ از جهت كيفر،ظلم و سركشى است، و كفايت مى كند در عيب انسان كه توجّه كند به آن عيبهايى ازمردم كه در خود آنها را ناديده مى گيرد، و يا خورده بگيرد بر مردم آنچه را كه خودش طاقت ترك آن را ندارد، يا اذيّت كند همنشين خود را به آنچه به وى ربطى ندارد.«

15 - امام صادق عليه السلام از پدرانش نقل مى كند كه در وصيّت پيامبراسلام صلى الله عليه وآله به حضرت على عليه السلام آمده است:

»يا عليّ، أربعة أسرع شي ء عقوبة: رجل أحسنت إليه فكافأك بالإحسان إساءة،ورجل لا تبغي عليه وهو يبغي عليك، ورجل عاهدته على أمر فوفيت له وغدر بك،ورجل وصل قرابته فقطعوه«(209).

»اى على! چهار چيز است كه مجازات آنها سريعتر از چيزهاى ديگر است:

1 - كسى كه به او احسان كرده اى امّا او احسانت را به بدى جبران مى كند.

2 - كسى كه تو به او ستم نكرده اى امّا او به تو ستم مى كند.

3 - كسى كه با او پيمان بسته باشى و تو به عهدت و فا كنى امّا او به تو نيرنگ بزند.

4 - كسى كه تو با او صله رحم كنى امّا او قطع رَحِم كند.«

16 - پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود:

»لو بغى جبل على جبل لجعل اللَّه الباغي منهما دكّاً«(210).

»اگر كوهى بر كوهى ظلم و تجاوز كند، خداوند متجاوز را درهم مى كوبد.«

17 - پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود:

»اتّقوا الظلم فإنّه ظلمات يوم القيامة«(211).

»از ظلم بپرهيزيد كه تبديل به ظلمات و تاريكيهاى روز قيامت مى شود.«

18 - امام صادق عليه السلام فرمود:

»ما من مظلمة أشدّ من مظلمة لا يجد صاحبها عليها عوناً إلّا اللَّه«(212).

»هيچ مظلوميّتى سخت تر از مظلوميّت كسى نيست كه بر مظلوميّتش ياورى جزخدا پيدا نكند.«

19 - باز هم امام صادق عليه السلام فرمود:

»من ظلم مظلمة اخذ بها في نفسه أو في ماله أو في ولده«(213).

»كسى كه ستمى مرتكب شود، درجان، مال و يا فرزندش مجازات خواهد شد.«

20 - امام صادق عليه السلام درباره آيه: )إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ(214)) فرمود:

»قنطرة على الصراط لا يجوزها عبد بمظلمة«(215).

»پلى بر صراط است كه بنده اى كه ظلمى روا داشته، نمى تواند از آن گذر كند.«

21 - امام باقرعليه السلام فرمود:

»لمّا حضر علي بن الحسين عليه السلام الوفاة ضمّني إلى صدره ثمّ قال: يا بنيّ، اُوصيك بماأوصاني به أبي حين حضرته الوفاة وبما ذكر أنّ أباه أوصاه به قال: يا بنيّ، إيّاك وظلم من لايجد عليك ناصراً إلّا اللَّه«(216).

»وقتى على بن الحسين عليه السلام را دم مرگ فرارسيد، مرا در آغوش گرفت وفرمود:فرزندم! تو را به چيزى وصيّت مى كنم كه پدرم در هنگام مرگ مرا به آن وصيّت كردوگفت: پدرش به او وصيّت كرده است و آن اينكه: پسرم! بپرهيز از ظلم بر كسى كه در برابر تو هيچ ياورى غير از خدا نمى يابد.«

22 - على بن سالم روايت مى كند كه از امام صادق عليه السلام شنيده است كه مى فرمود:

»إنّ اللَّه عزّ وجلّ يقول: وعزّتي وجلالي لا اُجيب دعوة مظلوم دعاني في مظلمة ظُلِمهاولأحد عنده مثل تلك المظلمة«(217).

»خداوند متعال مى فرمايد: »سوگند به عزّت و جلالم، اجابت نكنم دعاى مظلومى را كه به او ظلم شده است در حاليكه او نيز مثل همين ظلم را درباره ديگرى روا داشته است.«

23 - پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود:

»إنّي لَعَنْتُ سبعاً لعنهم اللَّه، وكلّ نبي مجاب، قيل: ومن هم يا رسول اللَّه؟ قال:الزائد في كتاب اللَّه، والمكذّب بقدر اللَّه، والمخالف لسنّتي، والمستحلّ من عترتي ماحرّم اللَّه، والمسلّط بالجبروت ليعزّ من أذلّ اللَّه ويذلّ من أعزّ اللَّه، والمستأثر على المسلمين بفيئهم منتحلاً له، والمحرّم ما أحلّ اللَّه عزّ وجلّ«(218).

»من هفت كس را لعنت كرده ام كه خدا و هر پيامبر اجابت شده نيز آنها را لعنت كرده است. گفته شد يا رسول اللَّه! آنها كيانند؟ فرمود: آنكه در كتاب خدا اضافه كند،آنكه قَدَر خدا را تكذيب نمايد؟ آنكه با سنّت من مخالفت كند، آنكه حلال بداند درباره عترت من آنچه را كه خدا حرام كرده است، آنكه از روى زور بر مردم حكومت كندوبخواهد عزيز كند كسى را كه خدا خوارش ساخته، يا خوار كند كسى را كه خداعزيزش داشته است، آنكه سهميّه مسلمين را به خود اختصاص دهد، و آنكه حرام كندآنچه را خداوند حلال كرده است.«

/ 60