عقل و خرد، راهنماى مؤمن، دوست، همكار و كمك كننده او در دين است. اگر انسان حقايق دنيا را درست تعقّل كند، پسنديده و نيك، زندگى خواهد كرد و پسنديده هم خواهد مُرد. زيرا او دراين صورت هدف زندگى و سنتهاى الهى در زندگى را شناخته، و فهميده است كه در دنياچگونه بذر عمل نيك و خير را بكارد تا در آخرت، سعادت ورستگارى رابدست آورد؟و در احاديث شريف آمده است:1 - هشام بن حكم روايت مى كند: حضرت امام موسى بن جعفرعليه السلام به من فرمود:»يا هشام، إنّ اللَّه بشّر أهل العقل والفهم في كتابه فقال: )الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ (30))».»اى هشام! همانا كه خداوند اهل عقل و فهم را در كتابش بشارت داده و فرموده است: »همان كسانى كه سخنان را مى شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى كند؟ آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.«تا اينكه فرمود:يا هشام، إنّ لقمان قال لابنه: تواضع للحقّ تكن أعقل الناس، وإنّ الكيّس لدى الحق يسير. يا بنيّ، إنّ الدنيا بحر عميق قد غرق فيها عالم كثير، فليكن سفينتك فيها تقوى اللَّه، وحشوها الإيمان، وشراعها التوكّل، وقيّمها العقل، ودليلها العلم، وسكّانها الصبر.يا هشام، إنّ لكلّ شي ء دليلاً، ودليل العقل التفكّر، ودليل التفكّر الصمت. ولكلّ شي ء مطية ومطية العقل التواضع، وكفى بك جهلاً أن تركب ما نهيت عنه.»اى هشام! همانا كه لقمان به فرزندش گفت: براى حق تواضع كن تا عاقلترين مردم باشى. همانا كه شخص هوشيار و دانا كسى است كه خود را در برابر حق، اندك و ناچپز بداند. اى فرزندم! دنيا دريارى ژرفى است كه در آن خلق بسيارى غرق شده است پس بايد كشتى تو دراين دريا تقواى خداوند باشد و آكنده آش ايمان، بادبانش توكّل، ناخدايش عقل، راهنمايش علم و سكّانش صبر.اى هشام! براى هر چيز راهنمائى است و راهنماى عقل تفكّر است، و راهنماى تفكّر، سكوت است. و براى هر چيز مركبى است و مركب عقل تواضع است. بر نادانى تو همين دليل بس است كه آنچه را از آن نهى شده اى مرتكب شوى.«تا اينكه فرمود:يا هشام، إنّ للَّه على الناس حجّتين؛ حجّة ظاهرة وحجّة باطنة. فأمّا الظاهرة؛فالرسل والأنبياء والأئمّة، وأمّا الباطنة؛ فالعقول.»اى هشام! خدا را بر مردم دو حجّت است: حجّت ظاهرى و حجّت باطنى. امّاحجّت ظاهرى پس رسولان و پيامبران و امامان است و امّا حجّت باطنى پس عقلهااست.«تا اينكه فرمود:يا هشام، كيف يزكو عند اللَّه عملك وأنت قد شغلت قلبك عن أمر ربّك، وأطعت هواك على غلبة عقلك؟يا هشام، إنّ العاقل رضى بالدون من الدنيا مع الحكمة ولم يرض بالدون من الحكمةمع الدنيا، فلذلك ربحت تجارتهم، إنّ العقلاء تركوا فضول الدنيا فكيف الذنوب وترك الدنيا من الفضل، وترك الذنوب من الفرض.يا هشام، إنّ العاقل نظر إلى الدنيا وإلى أهلها فعلم أنّها لا تنال إلّا بالمشقّة، ونظر إلى الآخرة فعلم أنّها لا تنال إلّا بالمشقّة، فطلب بالمشقّة أبقاهما(31).»اى هشام! چگونه عملت در نزد خداوند پاكيزه گردد در حالى كه تو قلبت را از امرخدا به چيزهاى ديگر مشغول كرده اى و عقلت را مغلوب و از هواى نفست اطاعت كرده اى؟اى هشام! همانا كه عاقل به كمترين چيز از دنيا به همراهى حكمت راضى مى شود، و به كمترين چيز از حكمت با داشتن دنيا راضى نمى شود. بدين جهت تجارت شان سودآور است. همانا كه عاقلان زيادى هاى دنيا را ترك گويند پس چگونه گناهان را ترك نگويند در حاليكه ترك دنيا، فضيلت و مستحبّ امّا ترك گناهان ازواجبات و فرائض است. اى هشام! عاقل به دنيا و اهل دنيا نگاه كند و بداند كه دنيابدست نيايد مگر به مشقّت، و نگاه كند به آخرت و بداند كه آخرت بدست نيايد مگر به مشقّت، پس با مشقّت آنچه از آن دو جاودانه تر است را بدست آورد.«2 - عبداللَّه بن سنان مى گويد: از امام جعفر صادق عليه السلام پرسيدم كه:فرشتگان بهترند يا بنى آدم؟ امام در پاسخ گفت:»قال أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام: إنّ اللَّه ركّب في الملائكة عقلاً بلا شهوة،وركّب في البهائم شهوة بلا عقل، وركّب في بني آدم كلتيهما، فمن غلب عقله شهوته فهوخير من الملائكة، ومن غلب شهوته عقله فهو شرّ من البهائم«(32).»اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: خداوند در فرشتگان، عقل را بدون شهوت قرار داد،و در حيوانات شهوت را بدون عقل قرار داد، امّا در بنى آدم هر دو را قرار داد. پس كسى كه عقلش بر شهوتش غلبه يابد، او از فرشتگان هم برتر خواهد بود و كسى كه شهوتش بر عقلش غالب شد، او بدتر از حيوانات خواهد بود.«3 - امام صادق عليه السلام فرمود:»قال اللَّه تعالى: إنّما أقبل الصلاة لمن تواضع لعظمتي، ويكفّ نفسه عن الشهوات من أجلي، ويقطع نهاره بذكري، ولا يتعاظم على خلقي، ويطعم الجائع، ويكسو العاري،ويرحم المصاب، ويؤوي الغريب، فذلك يشرق نوره مثل نور الشمس، اجعل له في الظلمات نوراً، وفي الجهالة حلماً. أكلأوه بعزّتي واستحفظه ملائكتي، يدعوني فاُلبّيه،ويسألني فاُعطيه، فمثل ذلك عندي كمثل جنّات عدن لا يسمو ثمرها، ولا تتغيّر عن حالها«(33).»خداوند متعال فرمود: من نماز كسى را قبول مى كنم كه در برابر عظمت من تواضع كند، و نفس خود را بخاطر من از شهوت باز دارد، و روز خود را با ذكر و يادمن سپرى كند، و بر خلق من تكبّر و خودنمائى نورزد، گرسنه را اطعام نمايد، برهنه را بپوشاند، بر مصيبت ديده رحم كند، به غريب پناه دهد. چنين كسى نورش به مانندخورشيد پرتو افكند و براى چنين كسى، نورى در تاريكى ها و حلمى در جهالت قراردهم. او را به عزّت خودم پناه دهم و با فرشتگانم حفظش كنم. چون مرا بخواند لبّيك گويم، و چون از من سؤال كند به او عطا كنم، پس مثل چنين كسى نزد من مانندبهشت هاى عدن باشد كه ميوه هايش در بلندى قرار نگيرد و حالش دگرگون نشود.«