اهداف و انگيزه هاى جهاد - احکام جهاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احکام جهاد - نسخه متنی

سید محمدتقی مدرسی؛ ترجمه: سرور دانش‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اهداف و انگيزه هاى جهاد

قرآن كريم :

1 - )إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ(271)).

»مؤمنان واقعى تنها كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده اند، سپس هرگز شك و ترديدى به خود راه نداده و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهادكرده اند. آنها راستگويانند.«

2 - )يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(272)).

»اى كسانيكه ايمان آورده ايد! از خدا بپرهيزيد و وسيله اى براى تقرّب به اوبجوئيد و در راه او جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد.«

3 - )يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ *تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بَأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(273)).

»اى كسانيكه ايمان آورده ايد! آيا شما را به تجارتى راهنمايى كنم كه شما را ازعذاب دردناك رهايى مى بخشد * به خدا و رسولش ايمان بياوريد و با اموال وجانهاى تان در راه خدا جهاد كنيد. اين براى شما بهتر است اگر بدانيد.«

4 - )يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ ِهُوَ مَوْلاَكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ(274)).

»اى كسانيكه ايمان آورده ايد! ركوع كنيد و سجود به جا آوريد و پروردگارتان راعبادت كنيد و كار نيك انجام دهيد شايد رستگار شويد * و در راه خدا جهاد كنيد و حق جهادش را ادا نمائيد. او شما را برگزيد و در دين، كار سنگين و سختى بر شما قرارنداد، از آئين پدرتان ابراهم پيروى كنيد، خداوند شما را در كتابهاى پيشين و در اين كتاب آسمانى، مسلمان ناميد تا پيامبر گواه بر شما باشد و شما گواهان بر مردم. پس نماز را برپا داريد و زكات را بدهيد و به خدا تمسّك جوئيد كه او مولا و سرپرست شمااست چه مولاى خوب و ياور شايسته اى.«

حديث شريف :

1 - اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود:

»فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ، وَالصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ، وَالزَّكَاةَتَسْبِيباً لِلرِّزْقِ، وَالصِّيَامَ ابْتِلاَءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ، وَالْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّينِ، وَالْجِهَادَعِزّاً لِلْإِسْلَامِ«(275).

»خداوند ايمان را براى تطهير دل از شرك واجب فرمود، و نماز را براى پاك شدن از كبر، زكات را براى آسان نمودن روزى، روزه را آزمايشى براى اخلاص بندگان،حجّ را وسيله نزديكى مسلمانان، جهاد را براى سربلندى اسلام واجب كرد.«

تفصيل احكام

با تأمّل دراين آيات و روايات درك مى كنيم كه از والاترين اهداف وانگيزه هاى جهاد در همه سطوح آن، مخصوصاً آنجا كه به جنگ و نبردتبديل شود، پاك كردن نفس از شك و ريب، جستجوى وسيله براى تقرّب به خدا و نجات از آتش است و اينكه انسان گواه بر مردم و برگزيده در ميان مردم باشد.

براى روشن شدن اين اهداف، از آياتى كه ذكر شد بصيرتهاى زير راالهام مى گيريم:

الف - جهاد نشانه راستى ايمان است. وقتى كه كسى ادّعاى ايمان مى كندولى از وارد شدن به صحنه مبارزه و نبرد با دشمنان دين، دريغ مى ورزد،در واقع هنوز در اعتقاد خود ترديد دارد، امّا اگر وارد صحنه پيكار شد،عملاً بر وسوسه هاى نفسى غلبه يافته و با ادامه مبارزه، ايمان او جلاى بيشترى مى يابد، قلب او بيشتر پاك مى شود، و از كوره آزمايش موفّق بيرون مى گردد.

بدين سان است كه جهاد گواه راستى ايمان، و وسيله اى براى افزايش واستحكام آن مى باشد، ازاين بصيرت احكام زير استنباط مى شود:

اوّل - هر زمان كه ضعفى در ايمان و ترديدى در يقين خود احساس كردى، جهاد را به عنوان ابزارى براى رشد ايمان و يقين خود برگزين، و ازدشوارترين مراتب آن آغاز كن، و تا با نشاط و تلاش وارد ميدانهاى جهادنشده اى، قوت ايمان و افزايش يقين را انتظار نداشته باش. در راه خدا به جهاد بپرداز، آنگاه خداوند، به فضل و عنايت خود، بر ايمان تو مى افزايد.

از همين رو خداوند در كتابش مؤمنان را دستور مى دهد كه تقوا پيشه كرده، و وسيله اى براى تقرّب به او بجويند، و در راه او به جهاد بپردازند(276)و اين بدان معنى است كه از مهمترين وسيله ها براى نزديك شدن به خداجهاد است و در حديث شريف هم از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده است:

»افضل ما توسّل به المتوسّلون، الايمان باللَّه ورسوله والجهاد فى سبيل اللَّه«(277).

»بهترين چيزى كه مؤمنان براى تقرّب به خدا به آن توسّل مى جويند، ايمان به خداو پيامبرش و جهاد در راه خداست.«

دوم - وقتى كه يك رهبر مكتبى، ضعف ايمان را در يك جمعيت اسلامى يا جامعه مسلمان احساس كرد، راهى جز اين ندارد كه آنان را درميدان جهاد وارد سازد، زيرا جهاد به خواست خدا وسيله مناسبى است براى مقابله با ضعف، و افزايش آرامش.

رهبرانى كه منتظر مى مانند تا ايمان جمعيت قوى شود سپس مبارزه برضد دشمن را آغاز كنند، راههاى بسيار دورى را انتخاب مى كنند، و چه بساكه اصلاً به هدف خود نرسند.

سوم - جهاد از نزديكترين نقطه به تو آغاز مى شود، از خانواده ات، ازاهل و تبارت، از همسايه و دوستانت، از نزديكترين نظامها به تو. رهاكردن نقطه نزديكتر و اهتمام به نقطه دور نوعى از وسوسه اى است كه ضعف ايمان را نشان مى دهد.

ب - تقوا دو چهره دارد؛ از يكسو تقوا به معناى عدم ارتكاب محرّمات و ترك معصيت و گناه است كه »ورع« هم ناميده مى شود، و از سوى ديگرتقوا عبارت است از عمل كردن به آنچه خدا امر كرده است. خداوند درقرآن امر به تقوا كرده(278) و بعد آن را با امر به »جستجوى وسيله« مقرون ساخته است و اين بدان معنى است كه بايد پيوسته در تلاش بود و ازوسيله هاى مختلف براى نزديك شدن به خدا استفاده كرد همچون اطاعت از اولياى خدا، و شتاب در كارهاى خير، و دعا و نيايش به اميد بهشت ورحمت خدا و ترس از خشم و غضب او.

پس از امر به تقوا و امر به جستجوى وسيله، به جهاد و مبارزه دائم بادشمنان خدا امر كرده است، زيرا جهاد هم وسيله تقرّب به خدا مى باشد.

باتوجّه بدانچه گفته شد ما نبايد به تقوا با ديد منفى نگاه كنيم و كسى را باتقواتر از همه بدانيم كه متحجّرتر، و ساكت تر و منزوى تر و در خودفرورفته تر از ديگران باشد. تقوا عبادت است از »التزام و تعهّد« به همه آنچه در دين است از: بايدها و نبايدها، نماز، روزه، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر و...

ج - ايمان درجه رفيع و بلندى است كه هر انسانى بدان نمى رسد.خداوند از ميان بندگان خود تنها به كسى آرامش ايمان مى بخشد كه در اونيّت راستين، حسن انتخاب، صفا و پاكى دل وجود داشته باشد. واگر او رابراى ايمان برگزيد، مسئوليت دفاع از ايمان، جهاد و مبارزه در راه آن را نيزبر دوش او مى گذارد، و اين چيزى است كه از آيات 78 - 77 سوره حجّ كه قبلاً آن را تلاوت كرديم، استفاده مى شود.

در حديث شريف از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است:

»الجهادُ عماد الدين ومنهاج السعداء«(279).

»جهاد ستون دين و روش نيكان و سعادتمندان است.«

از بصيرتى كه قرآن به ما دهد الهام مى گيريم كه امّت اسلامى تنها براى خود و در جهت مصالح و منافع ويژه خود زندگى نمى كند، بلكه گستراندن خير، برپاداشتن عدالت و برافراشتن پرچم صلح در جهان، از مسؤليتهاى اصلى امّت اسلامى است، و انجام چنين مسؤليتى جز از راه جهادامكان پذير نيست، و همين است فلسفه برگزيدن اين امّت و شاهد و گواه واقع شدن او بر مردم. خداوند سبحان مى فرمايد:

)وَكَذلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً...(280)).

»و همچنين شما را امّت ميانه اى قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر هم برشما گواه باشد...«

شهادت و گواهى بدان معنى است كه بايد حق را برپاداشت و عدالت رااجرا كرد، زيرا خداوند مى فرمايد:

)يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ للَّهِ ِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِالْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيّاً أَوْ فَقِيرَاً فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَن تَعْدِلُواوَإِن تَلْوُو أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً(281)).

»اى كسانيكه ايمان آورده ايد! كاملاً قيام به عدالت كنيد، براى خدا شهادت دهيداگرچه به زيان خود شما يا پدر و مادر و نزديكان شما بوده باشد، اگر آنها غنى يا فقيرباشند، خداوند سزاوارتر است كه از آنان حمايت كند. بنابراين از هوا و هوس پيروى نكنيد كه از حق منحرف خواهيد شد و اگر حق را تحريف كنيد ويا از اظهار آن اعراض نماييد، خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.«

پس برپاداشتن قسط، مقاومت در برابر ظالم و دفاع از مظلوم، از ابعاداصلى گواه بودن بر مردم است، وخداوند سبحان دستور داده است كه براى دفاع از مستضعفين بايد به جنگ و مبارزه پرداخت:

)وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِن لَدُنْكَ وَلِيّاًوَاجْعَلْ لَنَا مِن لَدُنكَ نَصِيراً(282)).

»چرا در راه خدا و مردان و زنان و كودكانى كه تضعيف شده اند پيكار نمى كنيد؟همان افرادى كه مى گويند: پروردگارا! ما را از اين شهر كه اهلش ستمگرند بيرون ببرو از طرف خود براى ما سرپرستى قرار ده و از جانب خود يار و ياورى براى ما تعيين فرما.«

قوام شهادت و گواهى، جهاد در راه خداست و جهاد هم تحقّق نمى يابدمگر با تحقّق ويژگيهاى ذيل:

اوّل - آمادگى روحى، تا هر فرد بتواند از واقعيّتهاى زندگى شخصى وقومى و ملّى درگذرد و در سطح همه انسانها بينديشد و به مشكلات همه مردم اهتمام بورزد، و تنها دراين صورت است كه بخاطر برپاداشتن قسطو صلح در جهان، مى تواند از منافع خود و قوم خود دست بكشد و در راه آرمان بلندتر، ايثار و فداكارى كند.

دوم - آمادگى مستمر آنگونه كه خداوند دراين آيه دستور داده است:

)وَأَعِدُّوا لَهُم مَااستَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَتَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِن شَيْ ءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لاَتُظْلَمُونَ(283)).

»هر نيرويى در قدرت داريد براى مقابله با آنها ]= دشمنان [ آماده سازيد،و)همچنين( اسبهاى ورزيده )براى ميدان نبرد(، تا بوسيله آن دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد، و همچنين گروه ديگرى غير از اينها را، كه شما نمى شناسيدوخدا آنها را مى شناسد. و هرچه در راه خدا انفاق كنيد بطور كامل به شما باز گردانده مى شود، و به شما ستم نخواهد شد.«

بنابراين تنها امّتى و ملّتى مى تواند شاهد و گواه بر اقامه عدالت در روى زمين باشد كه از نظر اقتصادى، مقتدر و از نظر تسليحاتى، مجهّز و از نظرتمرين و آموزش، آماده باشد.

سوم - وحدت و همبستگى آگاهانه و متّكى بر احساس مسؤوليت،وتمسّك به خدا و گرد آمدن بر محور كتاب خدا و سنّت پيامبر خداوجانشينان بر حق او؛ اين وحدت و يكپارچگى شرط اساسى انجام مسؤوليّت دفاع از دين خدا و دفاع از عدالت در زمين است.

د - هر يك از فرزندان آدم را آتش احاطه كرده است، اگر تقوا پيشه نكندو خداوند با فضل و كرم خود او را از عذاب نجات ندهد، مخصوصاًكسانيكه مدّت زمانى از عمرشان را در گمراهى بسر برده، و مرتكب اشتباه شده، و طرفدار ستمگران بوده، و هيزم فتنه طاغوتها قرار گرفته اند.براستى چگونه خود را از آتش نجات بدهيم؟

خداوند ما را به تجارتى راهنمايى كرده است كه مى تواند ما را از عذاب دردناك نجات بدهد. اين تجارت عبارت است از ايمان به خدا و پيامبروجهاد در راه خدا با مال و جان، و لذا مى بينى كه مؤمنان صادق هميشه مشتاق جهاد بوده اند تا خداوند آنان را از عذاب نجات بخشد و شايد هم اين جهاد براى آنان به شهادت ختم مى شده است.

امام اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

»أَ مَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الجَنَّةِ، فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ، وَهُوَلِباسُ التَّقْوَى ، وَدِرْعُ اللَّهِ الحَصِينَةُ، وَجُنَّتُهُ الوَثِيقَةُ«.(284)

»امّا بعد، جهاد درى است از درهاى بهشت، خداوند آن را به روى دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد، جامه تقوا، زره محكم و سپر مطمئن خداونداست.«

/ 60