قرآن كريم :1 - )فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلاَلاً طَيِّباً وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ(442)).»از آنچه به غنيمت گرفته ايد، حلال و پاكيزه بخوريد و از خدا بپرهيزيد. خداوندآمرزنده و مهربان است.«2 - )وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطاً مُسْتَقِيماً(443)).»خداوند غنايم فراوانى به شما وعده داده بود كه آنها را به دست مى آوريد ولى اين يكى را زودتر براى شما فراهم ساخت و دست تعدّى مردم را از شما باز داشت تانشانه اى براى مؤمنان باشد و شما را به راه راست هدايت كند.«3 - )وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِن شَيْ ءٍ فَأَنَّ للَّهِ ِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ(444)).»بدانيد كه هرگونه غنيمتى بدست آريد، خمس )يك پنجم( آن براى خدا و براى پيامبر و براى نزديكان و يتيمان و مسكينان و درماندگان در راه است، اگر به خدا وآنچه بر بنده خود در روز جدائى حق از باطل، روز درگيرى دو گروه )با ايمان وبى ايمان( نازل كرديم، ايمان آورده ايد و خداوند بر هر چيزى تواناست.«فقه آيات از آيات كريمه فوق استفاده مى شود: غنايمى كه بدست ارتش اسلامى مى آيد حلال است و بايد خمس آنها خارج شود و در موارد خودش مصرف گردد.حديث شريف :1 - حفص بن غياث مى گويد: از امام صادق عليه السلام سؤال كردم درباره گروه جنگجويى كه در كشتى بودند و با دشمن جنگ كردند و غنايمى به دست آوردند و در ميان آنان كسانى هم بودند كه با خود اسب داشتند، ولى آنان دركشتى جنگيده بودند و صاحب اسب، اسب خود را سوار نشده بود، اين غنيمت چگونه بين آنان تقسيم مى شود؟ حضرت فرمود:»للفارس سهمان، وللراجل سهم.»اسب سوار دو سهم و پياده يك سهم دارد.«گفتم: آنها سوار بر اسب نجنگيدند؟ فرمود:أرأيت لو كانوا في عسكر فتقدّم الرجالة فقاتلوا فغنموا كيف اُقسّم بينهم؟ ألم أجعل للفارس سهمين وللراجل سهماً، وهم الذين غنموا دون الفرسان؟»اگر آنان در ميان ارتشى مى بودند ولى تنها پياده ها جلو مى افتادند و مى جنگيدندو غنيمت مى گرفتند، غنايم را چگونه بين آنان تقسيم مى كردم؟ آيا مگر براى سواره دو سهم و براى پياده يك سهم قرار نمى دادم در حاليكه پياده ها غنيمت گرفته اند نه سواره ها؟«گفتم: آيا براى امام جايز است كه از اين اموال بخشش كند؟ گفت:»أن ينفل قبل القتال، فأمّا بعد القتال والغنيمة فلا يجوز ذلك لأنّ الغنيمة قداُحرزت«.(445)»قبل از جنگ مى تواند اين كار را انجام دهد، امّا بعداز تمام شدن جنگ و غنيمت گرفتن، جايز نيست زيرا غنيمت، احراز شده است.«2 - حضرت صادق عليه السلام فرمود:»لمّا ولي عليّ عليه السلام صعد المنبر فحمد اللَّه وأثنى عليه، ثمّ قال: أما أنّي واللَّه ما أرزأكم من فيئكم هذا درهماً ما قام لي عذق بيثرب، فلتصدقكم أنفسكم، أفتروني مانعاً نفسي ومعطيكم؟ قال: فقام إليه عقيل كرّم اللَّه وجهه فقال: فتجعلني وأسود في المدينة سواء؟فقال: اجلس ما كان ههنا أحد يتكلّم غيرك، وما فضلك عليه إلّا بسابقة أو تقوى«(446).»چون حضرت على عليه السلام به خلافت رسيد، بر منبر رفت و بعداز حمد و ثناى الهى فرمود: سوگند به خدا، من از اين في و غنيمت شما يك درهم را هم )به سود خودم(كم نخواهم كرد تا زمانيكه يك شاخه خرما براى من در مدينه برپا بماند، پس با خودراست باشيد، آيا مى بينيد مرا كه از خود بازدارم و به شما بدهم؟ حضرت فرمود:پس عقيل )كرّم اللَّه وجهه( بلند شد و گفت: من و اسود را در مدينه يكسان قرارمى دهى؟ فرمود: بنشين، دراين جا غير از تو كسى نبوده است كه سخن بگويد،برترى تو بر او نيست مگر بخاطر سابقه اى در اسلام يا تقوا.«3 - حفص بن غياث مى گويد: برخى از برادرانم به من نوشتند كه از امام صادق عليه السلام درباره مسائلى از سيره سؤال كنم. پس سؤالاتى نوشتم و ازجمله اين سؤال بود: به ما بگوئيد در صورتيكه ارتش به سرزمين كفّارحمله كردند و غنايمى گرفتند، سپس گروه ديگرى از سربازان نيز به آنهاپيوستند پيش از آنكه آنان به دارالاسلام برگردند ولى اين گروه بعدى بادشمن نجنگيدند تا اينكه به دارالاسلام برگشتند، آيا اين گروه دوم هم درغنايم شريك است؟ فرمود: »آرى.(447)»4 - هلال بن مسلم از جدّش روايت مى كند كه: من شاهد بودم كه اموالى را در هنگام شب نزد حضرت على عليه السلام آوردند. حضرت فرمود:»اقسموا هذا المال. فقالوا: قد أمسينا يا أمير المؤمنين، فأخّره إلى غدٍ، فقال لهم:تتقبّلون أنّي أعيش إلى غد؟ قالوا: وماذا بأيدينا؟ قال: فلا تؤخّروه حتّى تقسّموه«(448).»اين مال را تقسيم كنيد.« گفتند: يا اميرالمؤمنين! اكنون شب است، )كار تقسيم را( تا فردا به تأخير بيندازيد. امام عليه السلام به آنان فرمود: »آيا شما باور داريد كه من تافردا زنده باشيم؟« گفتند: اين در اختيار ما نيست. فرمود: »پس به تأخير نيندازيدوتقسيم كنيد.« پس شمعى آوردند و در روشنايى آن، غنايم را تقسيم كردند.تفصيل احكام 1 - غنيمت جنگى، چيزهايى است كه ارتش اسلامى از طريق قهروغلبه، بر آنها استيلا يافته اند از قبيل: اسلحه، پادگانها، مهمّات جنگى و هرنوع امكاناتى كه به جنگ مربوط شود.2 - اگر دولت اسلامى قراردادهاى بين المللى ويژه جنگ را امضا كرده باشد كه اموال خصوصى و پست را جزء غنايم جنگى نمى داند، بايد مطابق آنها عمل كند و به عهد خود وفادار بماند.3 - غنايم، بعداز خارج كردن خمس و هزينه هاى حمل و نقل ونگهدارى و غيره، ملك ارتش است، ولى متولّى و متصدّى امور آن، به حسب مصالح عاليه، دولت مى باشد، و اگر دو طرف يعنى دولت و ارتش بر روش خاصّى در توزيع غنايم توافق كنند، توافق آنان شرعى و قانونى است.4 - از آنجا كه جنگهاى نوين امروز با جنگهاى قديم بسيار تفاوت دارد،از اين جهت كه در جنگهاى امروزى منابع مالى و اقتصادى ملّت براى جنگ و آمادگى براى آن، از نظر تهيه سلاح و مهمّات و هزينه ها، به كارگرفته مى شود، ودفاع هوايى در عمق سرزمين اسلامى، مانند جبهه ها، برعهده همه ملّت است به گونه اى كه اكثر سرزمينهاى كشور، حكم جبهه جنگ را پيدا مى كنند، و اكثر مردم هم به نسبت معيّنى در جنگ مشاركت مى يابند، با توجّه به اين تفاوتها، شايسته است در مورد غنايم يكنوع مصالحه اى صورت گيرد، به اين گونه كه جنگجويان از حق خود در غنايم صرف نظر كنند، در مقابل رعايت و اداره همه شؤون نظامى ارتش توسطدولت.5 - اداره مجاهدين و كمكهاى مادى و معنوى به آنان را، دولت اسلامى و در صورت نبودن دولت اسلامى، نهادهاى دينى، به عهده مى گيرند، و درصورت شهادت آنان، همه خدمات ممكن را براى بازماندگان وخانواده هاى آنان انجام مى دهند، و حقوق و وجوه شرعيّه نيز در همين راه مصرف مى شود و همچنين غنايم، در صورتيكه مصالحه اى صورت گرفته باشد.6 - براى جنگجو جايز نيست در غنايم جنگى بدون اجازه ولىّ ومتصدّى آن، تصرّف كند ولى در هنگام ضرورت و به مقدار رفع ضرورت مى تواند از آنها استفاده كند بطور مثال اگر جنگجويان، غذا يا مهمّات يافرش و اثاثى را به غنيمت گرفته باشند مى توانند در صورت نياز، از آنهااستفاده نمايند و همه اين موارد، ضمان ندارد، امّا بعضى از فقها دراين مورد ترديد دارند و اقوى اين است كه اجازه متصدّى غنايم بطور صريح ياضمنى لازم است.7 - غنايم جنگى اى كه مجاهدان نمى توانند آنها را به پشت جبهه انتقال دهند و مى ترسند از اينكه اگر آنها را رها كنند، دشمن مجدّداً از آنها استفاده كند، بايد نابود و منهدم شوند.