اگر بين آخرت و دنيا مخير گذاشته شوى، هيچ چيزى را بر آخرت ترجيح مده، زيرا آخرت بلندتر، پاكتر و جاويدانه تر است، امّا نعمتهاى دنيا، نابود شدنى و توأَم با نكبت و كدورت است. كسانى كه تنها محبّت دنيارا در دل خود جا داده اند، همّت آنان هم منحصر به دنيا بوده و چشم بصيرت آنان از ديدن غير دنيا كور مى باشد، امّا بندگان مخلص خدا در دنياپارسايى را پيشه خود مى سازند و از اين رو چشمه حكمت در دل آنان جارى مى شود و ميوه بصيرت آنها به شكوفائى مى نشيند. پارسايى بردو نوع است: پارسايى در حرام دنيا و از ترس عقاب خداوندى. اين نوع پارسايى بر همه واجب است و نوع ديگر پارسايى در حلال دنيا است و ازترس محاسبه شدن و حساب پس دادن. اين نوع پارسايى مخصوص اولياى الهى مى باشد، و گاهى بنده خدا در امور حلال نيز پارسايى مى كندتا در دام حرام گرفتار نشود. و چون محبّت دنيا عامل اصلى هر خطاولغزش است، و در وجود انسان جاى گرفته است، لذا انبياى الهى وجانشينان آنان همواره به زهد و پارسايى در دنيا سفارش كرده اند كه گزيده اى از سخنان آنان را نقل مى كنيم:1 - امام صادق عليه السلام فرمود:»قيل لأمير المؤمنين عليه السلام: ما الزهد في الدنيا؟ قال: تنكيب حرامها«(171).»از حضرت على عليه السلام سؤال شد كه پارسايى در دنيا چيست؟ فرمود: كناره گيرى از حرام دنيا، پارسايى است.«2 - ابوطفيل مى گويد: از حضرت على عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:»الزهد في الدنيا قصر الأمل، وشكر كلّ نعمة، والورع عمّا حرّم اللَّه عليك«(172).»زهد در دنيا عبارت است از: كم و كوتاه كردن آرزوها، شكر هر نعمت و پروا ازآنچه خداوند بر تو حرام كرده است.«3 - امام صادق عليه السلام فرمود:»ليس الزهد في الدنيا بإضاعة المال، ولا بتحريم الحلال، بل الزهد في الدنيا أن لاتكون بما في يدك أوثق منك بما في يد اللَّه عزّ وجلّ«(173).»زهد در دنيا به تلف كردن مال و حرام كردن حلال نيست، بلكه زهد در دنيا اين است كه به آنچه در دست تو است بيش از آنچه در دست خدا است اطمينان نداشته باشى.«4 - امام حسن عسكرى عليه السلام از پدرانش، از امام صادق عليه السلام روايت مى كند كه از ايشان درباره زاهد در دنيا سؤال شد. امام فرمود:»الذي يترك حلالها مخافة حسابه، ويترك حرامها مخافة عقابه«(174).»زاهد و پارسا كسى است كه حلال دنيا را از ترس حساب آن و حرام دنيا را ازترس عقاب آن ترك مى گويد.«5 - امام صادق عليه السلام فرمود:»إذا أراد اللَّه بعبد خيراً زهّده في الدنيا، وفقّهه في الدين، وبصّره عيوبها، ومن اُوتيهن فقد اُوتي خير الدنيا والآخرة. وقال: لم يطلب أحد الحقّ بباب أفضل من الزهد في الدنيا،وهو ضدّ لما طلب أعداء الحقّ. قلت: جعلت فداك مماذا؟ قال: من الرغبة فيها. وقال: ألامن صبّار كريم، فإنّما هي أيام قلائل، ألا إنّه حرام عليكم أن تجدوا طعم الإيمان حتى تزهدوا في الدنيا. قال الراوي: وسمعت أبا عبداللَّه عليه السلام يقول: إذا تخلّى المؤمن من الدنياسما ووجد حلاوة حبّ اللَّه فلم يشتغل بغيره. قال: وسمعته يقول: إنّ القلب إذا صفاضاقت به الأرض حتّى يسمو(175).»وقتى خداوند خير بنده خود را بخواهد او را در دنيا زاهد مى گرداند، و در دين فقيه و دانا مى سازد، و او را به عيبهايش بينا مى گرداند، و كسى كه اين صفات به اوداده شود، خير دنيا و آخرت به او داده شده است.و فرمود: كسى حق را از دربى طلب نكرده است بهتر از پارسايى در دنيا، و اين ضد آن چيزى است كه دشمنان حق مى طلبند.گفتم: فدايت شوم! اين از چه چيز است؟ فرمود: »از رغبت در دنيا.«و فرمود: آيا كسى نيست كه صبر كند و با كرامت باشد؟ آرى! دنيا روزهاى اندكى است. آرى! حرام است بر شما كه مزّه ايمان را بچشيد مگر اينكه در دنياپارسايى پيشه سازيد.راوى مى گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:وقتى مؤمن خود را از تعلّقات دنيا برهاند، تعالى مى يابد و شيرينى محبّت خداوندرا مى چشد و به غير او، خود را مشغول نمى گرداند.مى گويد: شنيدم مى فرمود:وقتى دل صفا يابد، زمين براى او تنگ مى شود تا اينكه به بالا رود.«6 - سفيان بن عيينه مى گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:»كلّ قلب فيه شكّ أو شرك فهو ساقط، وإنّما أرادوا بالزهد في الدنيا لتفرغ قلوبهم للآخرة«(176).»هر قلبى كه در آن شك يا شركى وجود داشته باشد، ساقط و فروافتاده است. به يقين پارسايان تنها به اين جهت پارسايى را خواستند كه قلبهاى شان براى آخرت،فارغ شود.«7 - امام باقرعليه السلام فرمود:»إنّ علي بن الحسين عليه السلام قال: ألا وكونوا من الزاهدين في الدنيا الراغبين في الآخرة،ألا إنّ الزاهدين في الدنيا قد اتّخذوا الأرض بساطاً والتراب فراشاً والماء طيباً وقرضوا من الدنيا تقريضاً«(177).»على بن الحسين عليه السلام فرمود: از پارسايان در دنيا و رغبت كنندگان به آخرت باشيد. پارسايان در دنيا، زمين را گليم خود، و خاك را فرش، و آب را براى خودعطر قرار دادند، و از دنيا بطور كلّى بريدند و خود را از علايق آن رهانيدند.«8 - عمرو بن سعيد بن هلال مى گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم كه:من هر چند سال يكبار شما را ملاقات مى كنم، پس به من چيزى سفارش كن كه به آن عمل كنم؟ فرمود:»اُوصيك بتقوى اللَّه، والورع والاجتهاد، وإيّاك أن تطمح إلى من فوقك، وكفى بما قال اللَّه عزّ وجلّ لرسول اللَّه صلى الله عليه وآله: )وَلاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ زَهْرَةَالْحَيَاةِ الدُّنْيَا(178))، وقال: )وَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلاَدُهُمْ (179))، فإن خفت ذلك فاذكرعيش رسول اللَّه صلى الله عليه وآله، فإنّما كان قوته من الشعير، وحلواه من التمر، ووقوده من السعف إذا وجده، وإذا اُصبت بمصيبة في نفسك أو مالك أو ولدك فاذكر مصابك برسول اللَّه صلى الله عليه وآله،فإنّ الخلائق لم يصابوا بمثله قطّ«(180).»تو را به تقواى الهى، ورع و كوشش سفارش مى كنم، و بر حذر باش از اينكه به بالاتر از خودت نظر كنى، و بس است دراين باره سخن خداوند خطاب به پيامبرش:»و هر گز چشمان خود را به نعمتهاى مادى، كه به گروههايى از آنان داده ايم ، ميفكن؛اينها شكوفه هاى زندگى دنياست.« و همچنين سخن خداوند: »اموال و اولاد آنان تورا به شگفتى نيندازد.« پس اگر از اين ترسيدى، زندگى پيامبرصلى الله عليه وآله را به يادآور كه خوراكش جو بود، و شيرينى اش خرما، و هيزم سوختش از چوب خرما اگر پيدامى كرد، و اگر مصيبتى در جان يا مال يا فرزندانت به تو برسد، پس مصيبت از دست دادن رسول خداصلى الله عليه وآله را بياد بياور كه همه مخلوقات تاكنون مصيبتى به مانند آن نديده اند.«9 - امام صادق عليه السلام فرمود:»قال رسول اللَّه صلى الله عليه وآله: ما لي وللدنيا، إنّما مثلي كراكب رفعت له شجرة في يوم صائف، فقال تحتها ثمّ راح وتركها«(181).»رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: مرا با دنيا چه كار؟ مثل من مانند آن سوارى است كه درروز گرم تابستان، درختى بر روى او سايه افكند، پس او در زير )سايه( آن كمى بخوابد و سپس آن را ترك و به راه بيفتد.«10 - حضرت على عليه السلام در وصيّت خود به محمّد بن حنفيّه فرمود:»ولا مال أذهب للفاقة من الرضا بالقوت، ومن اقتصر على بلغة الكفاف فقد انتظم الراحة، وتبوّء خفض الدعة، الحرص داع إلى التقحّم في الذنوب«(182).»هيچ مالى مانند راضى شدن به قُوت بر طرف كننده فقر نيست، و كسى كه اكتفاكند به آنچه كفاف او مى كند، به راحتى رسيده و سامان يافته و در آسايش قرار گرفته است. حرص انسان را به سوى فروافتادن در گناه فرا مى خواند.«11 - امام صادق عليه السلام فرمود:»إنّ في كتاب علي: إنّما مثل الدنيا كمثل الحيّة ما ألين مسّها، وفي جوفها السمّ الناقع،يحذرها الرجل العاقل ويهوى إليها الصبي الجاهل«(183).در كتاب على عليه السلام آمده است: دنيا مانند مارى است كه ظاهرش بسيار نرم ولى درباطنش زهر كشنده است. انسان عاقل از آن حذر مى كند، امّا كودك نادان به سوى آن ميل مى كند.«12 - ابوالدرداء مى گويد: رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود:»من أصبح معافى في جسده، آمناً في سربه، عنده قوت يومه، فكأنّما خيّرت له الدنيا. يابن جعشم، يكفيك منها ما سدّ جوعتك، ووارى عورتك، فإن يكن بيت يكنّك فذاك، وإن يكن دابة تركبها فبخ بخ، وإلّا فالخبز وماء الجرّة، وما بعد ذلك حساب عليك أو عذاب«(184).»هركه صبح كند در حاليكه بدنش در عافيت، و راه زندگى اش در امنيّت بوده،وآذوقه روزش در نزدش باشد، گويا دنيا به او داده شده است. اى فرزند جعشم! ازدنيا آنچه گرسنگى تو را سدّ كند، و عورتت را بپوشاند، كفايت مى كند. اگر خانه اى داشتى كه تو را )از سرما و گرما( بپوشاند كه چه خوب، و اگر مركبى داشتى كه سوار شوى چه بهتر، و گرنه نان و كوزه آبى بس است كه بيشتر از آن يا حساب دارديا عذاب.«13 - حضرت على عليه السلام فرمود:»الزهد بين كلمتين من القرآن، قال اللَّه تعالى: )لِكَيْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ(185)) ومن لم يأس على الماضي ولم يفرح بالآتي فقد استكمل الزهدبطرفيه«(186).»زهد و پارسايى در دو جمله قرآنى خلاصه شده است. خداوند فرمود است: »به آنچه از دست شما رفته دريغ و تأسّف نخوريد و به آنچه به شما رسيده شاد نشويد«.پس هر كس بر گذشته تأسّف نخورد و به آينده خوشحال نشود، زهد را با هر دوطرفش به كمال رسانده است.«