اكنون در ظاهر بهشت و رشك و غبطه اى كه ساكنانش نسبت به آن دارند تامل كن و به دريغ و افسوس كسانى بينديش كه از آن محروم شده اند و به جاى آن به دنيا بسنده كرده اند از پيامبر خدا صلّى الله عليه وآله روايت است كه: «ديوار بهشت خشتى از طلا و خشتى از نقره و خاك آن زعفران و گل آن مشك است (873)» از تربت بهشت از آن حضرت پرسيدند فرمود: «نان سپيد آميخته به مشك خالص است (874).»پيامبر خدا صلّى الله عليه وآله فرموده است: «هر كس شاد ميشود كه خداوند در آخرت به او شراب بياشاماند آشاميدن آن را در دنيا ترك كند، و هر كس خوشحال مىشود كه خداوند در آخرت به او حرير بپوشاند پوشيدن آن را در دنيا ترك كند(875)» و نيز: «نهرهاى بهشت از زير تپه ها يا كوههايى از مشك جارى مىشود(876).» و نيز، «اگر زيور پست ترين بهشتيان با زيور اهل دنيا مقايسه شود زيورى كه خداوند در آخرت به او پوشانيده از زيور همه اهل دنيا برتر است (877).»و نيز: «در بهشت درختى است كه اگر شتر سوار صد سال در سايه آن راه بسپرد آن را به پايان نمى رساند(878)، اگر مىخواهيد آيه و ظل ممدود(879) را بخوانيد»ابو امامه گفته است: اصحاب پيامبر خدا صلّى الله عليه وآله مىگفتند: در پرسشهايى كه اعراب باديه نشين مىكنند خداوند به ما سود مىرساند اعرابيى پيش آمد و عرض كرد: اى پيامبر خداوند در قرآن درخت آزار دهنده اى را ذكر كرده است، و من نمى دانستم در بهشت درختى وجوددارد كه به صاحبش آزار مىرساند پيامبر صلّى الله عليه وآله فرمود: «آن چيست؟» عرض كرد: سدر (كنار 9 كه داراى خار است، فرمود: «خداوند در قرآن فرموده است: و سدر مخضود، خداوند خار آن را قطع مىكند و به جاى هر خارى ميوه اى در آن قرار مىدهد ان گاه هر ميوه آن شكافته مىشود و از آن هفتاد و دو نوع خوردنى كه هيچ كدام شبيه ديگرى نيست بيرون مىآيد(880).»جرير بن عبدالله گفت است: در «صفاح» فرود آمديم، مردى را ديدم در زير درختى خوابيده كه نزديك بود آفتاب به او برسد، غلام را گفت: اين پوست را ببر و آن را سايبان او كن، غلام رفت و اين كار را انجام داد. هنگامى كه آن مرد بيدار گرديد معلوم شد اوسلمان است. نزد او رفتم و سلام كردم، گفت: اى جرير! براى خداوند فروتنى كن چه هر كس در دنيا براى خداوند فروتنى كند در روز قيامت خدا او را بلند مرتبه مىگرداند، آيا مىدانى ظلمات روز قيامت چيست گفتم: نمى دانم، ظلم مردم بر يكديگر است، سپس تكه چوبى بر گرفت كه از خردى ديده نمى شد، گفت: اى جرير اگر مانند اين را در بهشت طلب كنى آن را نمى يابى، گفتم: اى ابا عبدالله پس نخل و درخت كجاست گفت: ريشه آنها مرواريد و طلا و بالاى خرماست.(881)