باب دوم: در درازى آرزو و فضيلت كوتاهى آن و سبب درازى آرزو و درمان آن - ذکر مرگ و آنچه پس از آن است نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ذکر مرگ و آنچه پس از آن است - نسخه متنی

محسن فیض کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باب دوم: در درازى آرزو و فضيلت كوتاهى آن و سبب درازى آرزو و درمان آن

فضيلت كوتاهى آرزو: پيامبر صلّى الله عليه وآله به عبدالله بن عمر فرمود: «چون بامداد كنى از شبانگاه با خود سخن مگو آنگاه كه شام كنى با خود سخن از بامداد مكن، و از دنياى خود براى آخرتت، و از زندگانى خود براى مردنت، و از سلامت خود براى بيمارى ات بهره گير، چه تو اى عبدالله نمى دانى فردا نام تو چه خواهد بود(515)»

از على (عليه السلام) روايت شده كه پيامبر صلّى الله عليه وآله فرموده است: «سخت ترين بيم من بر شما از دو خصلت است: پيروى هواى نفس سبب عدول از حق و درازى آرزو مايه دوستى دنياست سپس فرمود: بدانيد خداوند دنيا را به دوست و دشمن خود مىدهد، و هرگاه بنده اى را دوست بدارد ايمان به او عطا مىكند جز اين كه براى دين فرزندانى براى دنيا فرزندانى است شما فرزندان دين باشيد، نه فرزندان دنيا، بدانيد دنيا كوچ كرده و روى از شما برگدانيده و آخرت به سوى شما روى آورده است، آگاه باشيد شما در روز عمل هستيد كه در آن حساب نيست و نزديك است در روز حساب باشيد كه در آن عمل نيست (516)»

ام منذر گفته است: پيامبر خدا صلّى الله عليه وآله شبى ناگهان در ميان مردم آمد و فرمود: «اى مردم آيا از خدا شرم نمى كنيد، عرض كردند: قضيه چيست، فرمود: چيزى را كه نمى خوريد گرد آورى مىكنيد، و چيزى را كه به آن نمى رسيد آرزو مىداريد و آنچه را در آن سكنا نخواهيد كرد بنا مىكنيد.(517)

ابو سيعد خدرى گفته است: اسامة بن زيد از زيد بن ثابت كنيزكى خردى به بهاى صد دينار به مهلت يك ماه شنيدم پيامبر صلّى الله عليه وآله مىفرمود: «آيا از اسمه در شگفت نيستيد كه خريدار تا يك ماه است، اسامه دراز آرزوست، به خدايى كه جانم در قبضه قدرت اوست چشم بر هم نمى زنم جز اين كه گمان مىكنم پيش از آن كه مژده هايم به هم رسيد خداوند جانم را بگيرد، و چشم باز نمى كنم جز اين كه گمان مىكنم پيش از آن كه چشم بر هم نهم جانم گرفته شود، و لقمه اى بر دهان نمى گذارم جز اين كه گمان مىكنم پيش از آن كه آن را فرود برم بر اثر مرگ گلوگيرم گردد، سپس فرمود: اى فرزندان آدم اگر خرد داريد خود را در زمره مردگان شماريد سوگند به آن كه جانم به دست اوست آنچه به شما وعده داده مىشود خواهد آمد و شما نمى توانيد خدا را به عجز در آوريد(518)»

روايت شده است كه پيامبر صلّى الله عليه وآله سه چوب گرفت يكى را در ميان دستهايش فرود برد و ديگرى را در كنار آن و سومى را دورتر از آن قرار داد و فرمود: «آيا مىدانيد اين چيست عرض كردند: خدا و پيامبرش داناتر است، فرمود: اين انسان و اين اجل و آن آرزوست كه فرزند آدم آن را در دل مىگيرد و اجل پيش از آرزو او را مىربايد(519).»

و نيز فرموده است: «آيا همه شما دوست داريد وارد بهشت شويد؟ عرض كردند: آرى اى پيامبر خدا، فرمود: آرزوها را كوتاه كنيد و اجل خود را در برابر چشمانتان قرار دهيد و از خداوند چنان كه سزاوار است شرم كنيد (520)»

آن حضرت در دعاى خود مىگفت: «بار خدايا من به تو پناه مىبرم از دنيايى كه مانع خير آخرت شود و پناه مىبرم به تو از زندگى كه مانع خير مردن گردد، و پناه مىبرم به تو از آرزويى كه مانع خير عمل باشد(521)»

سلمان فارسى گفته است: سه چيز است كه مرا به تعجب در آورده بلكه به خنده واداشته است: آرزومند دنيا در حالى كه مرگ در طلب اوست، غافلى كه از او غافل نيستند و خندانى كه نمى داند پروردگارش بر او خشمگين يا از او راضى است، و سه چيز است كه مرا اندوهگين ساخته تا آنجا كه به گريه در آورده است: فراق دوستان، يعنى پيامبر و ياران او، و هول قيات، و وقوف در پيشگاه پروردگارم كه نمى دانم مرا به بهشت روانه خواهد كرد يا به دوزخ.

يكى از بزرگان گفته است، زرارة بن ابى اوفى را پس از مردنش در خواب ديدم؛ به او گفتم؛ در نزد شما كدام عمل مؤثرتر است گفت: توكل و كوتاهى آرزو.

/ 43